Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (13 milliseconds)
English
Persian
crab
حرکت جانبی ناو
crabs
حرکت جانبی ناو
Search result with all words
pen
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penned
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penning
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pens
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
paddle
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddles
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
lateral shifts
حرکت جانبی
Other Matches
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
lateral
جانبی
sidelong
جانبی
laterad
جانبی
bilateral
دو جانبی
byeffect
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
اثر جانبی
secondary effect
اثر جانبی
spillover effect
اثر جانبی
adverse reaction
اثر جانبی
contour line
خط جانبی
by-effect
اثر جانبی
accessory
جانبی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
wing wall
دیواره جانبی
side view
نمای جانبی
dorsolateral
پشتی و جانبی
side reaction
واکنش جانبی
end gable
نمای جانبی
units
وسیله جانبی
side group
گروه جانبی
side friction
اصطکاک جانبی
side circuit
مدار جانبی
side chain
زنجیر جانبی
unit
وسیله جانبی
sideband
باندهای جانبی
accessory
وسیله جانبی
device
وسیله جانبی
aisles
جانبی صحن
devices
وسیله جانبی
ancillary equipment
وسیله جانبی
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
ventrolateral
بطنی و جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
trilaterality
حالت سه جانبی
cross wind
باد جانبی
sideways sum
مجموع جانبی
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
side-effects
نتیجه جانبی
flank speed
سرعت جانبی
peripherals
دستگاههای جانبی
peripheral
دستگاه جانبی
lateral control
کنترل جانبی
lateral yield
له شدگی جانبی
lateral surface
سطح جانبی
aisle
جانبی صحن
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
lateral shifts
تغییرات جانبی
lateral pressure
فشار جانبی
lateral load
بار جانبی
lateral inversion
معکوس جانبی
lateral fissure
شیار جانبی
laterality
برتری جانبی
side-effects
اثر جانبی
lateral buckling
کمانکش جانبی
oblique fire
اتش جانبی
i/o
وسیله جانبی
side effect
اثر جانبی
spillover effects
آثار جانبی
side effect
نتیجه جانبی
side-effect
اثر جانبی
input/output
وسیله جانبی
marginal bund
خاکریز جانبی
side-effect
نتیجه جانبی
lateral dominance
برتری جانبی
spillover effect
نتیجه جانبی
secondary effect
نتیجه جانبی
side effects
آثار جانبی
side effects
اثرهای جانبی
byeffect
عوارض جانبی
spillover effects
اثرهای جانبی
secondary effects
اثرهای جانبی
byeffects
اثرهای جانبی
fall-out
[side effect]
نتیجه جانبی
byeffect
نتیجه جانبی
by-effect
نتیجه جانبی
adverse reactions
اثرهای جانبی
secondary effects
آثار جانبی
adverse reaction
نتیجه جانبی
byeffects
آثار جانبی
by-effects
اثرهای جانبی
by-effects
آثار جانبی
adverse reactions
آثار جانبی
side tone
صدای جانبی گوشی
girthed area
سطح جانبی
[ریاضی]
diaschisis
کارکرد پریشی جانبی
notch piers
پایههای جانبی سرریز
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
lateral support
تکیه گاه جانبی
sides way
تغییر مکان جانبی
processor
پردازنده جانبی مخصوص
lateral magnifying power
درشت نمایی جانبی
miniperipheral
دستگاه جانبی کوچک
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
ventrolateral
درقسمت جانبی شکم
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
side effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
peripheral controller
کنترل کننده جانبی
side-effects
اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip
زاویه لغزش جانبی
angle of sideslip
زاویه انحراف جانبی
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
sidelobe
بیم جانبی رادار
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
stabile
بدون حرکت بی حرکت
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
side overlap
پوشش جانبی عکس هوایی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
sculpture in the round
پیکره سازی همه جانبی
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
profile
برش عمودی تصویر جانبی
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sidelobe
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
computer interface unit
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
shortest
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
sub-
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
lateral deflection of beam
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com