Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
Other Matches
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
traverse
حرکت درسمت
traversed
حرکت درسمت
traversing
حرکت درسمت
traverses
حرکت درسمت
windage
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
cross
حرکت سمتی
crossest
حرکت سمتی
crosser
حرکت سمتی
crosses
حرکت سمتی
traversed
حرکت سمتی پیمایش
traversing
حرکت سمتی پیمایش
traverse
حرکت سمتی پیمایش
traverses
حرکت سمتی پیمایش
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
deflection component of trail
شاخه سمتی معبر حرکت
windage
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
angle of elevation
زاویه حرکت لوله درارتفاع
traverses
حرکت دادن لوله در سمت
traversed
حرکت دادن لوله در سمت
slew
حرکت سریع لوله توپ
traverse
حرکت دادن لوله در سمت
traversing
حرکت دادن لوله در سمت
boresafe fuze
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
shifting
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
stirs
حرکت
stationary
بی حرکت
stirabout
حرکت
traverses
حرکت
statist
بی حرکت
travel
حرکت
stock still
بی حرکت
move
حرکت
moves
حرکت
scrolling
حرکت
gesturing
حرکت
moved
حرکت
gestured
حرکت
gesture
حرکت
traversing
حرکت
traverse
حرکت
stirrings
حرکت
motion
حرکت
animal
حس و حرکت
animals
حس و حرکت
running
در حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
immobile
بی حرکت
still
بی حرکت
stiller
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
square move
حرکت
motions
حرکت
inert
بی حرکت
motioned
حرکت
motioning
حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
shifts
حرکت
shifted
حرکت
stir
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
stirred
حرکت
stock-still
بی حرکت
vapid
بی حرکت
departure
حرکت
animation
حرکت
locomotion
حرکت
vowel point
حرکت
movement
حرکت
frozen
بی حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
traveled
حرکت
maneuver
حرکت
as you were
حرکت از نو
gest
حرکت
circulation
حرکت
circulations
حرکت
ambulation
حرکت
haviour
حرکت
agoing
در حرکت
behaviuor
حرکت
patting
بی حرکت
patted
بی حرکت
sedentary
بی حرکت
animations
حرکت
traversed
حرکت
otiose
بی حرکت
geste
حرکت
on the move
در حرکت
oi
در حرکت
pats
بی حرکت
pat
بی حرکت
behavior
حرکت
wave propagation
حرکت موج
upward motion
حرکت رو به بالا
have way on
حرکت کردن
uniform motion
حرکت متشابه
underway
درمسیر حرکت
brownian movement
حرکت براونی
translations
حرکت انتقالی
whir
حرکت کردن
whip stall
حرکت عمودی
harmonic motion
حرکت هماهنگ
wave motion
حرکت موج
sailed
حرکت کردن
wave motion
حرکت موجی
sailings
حرکت کردن
get under way
حرکت کردن
glassily
بطورمات و بی حرکت
vortex motion
حرکت گردابی
sail
حرکت کردن
capital movement
حرکت سرمایه
voluntary movement
حرکت ارادی
vibrational motion
حرکت راتعاشی
mouse
حرکت میکند
revolutions
حرکت انقلابی
horizontal scrolling
حرکت افقی
speeding
شتاب حرکت
trig
از حرکت بازداشتن
blue bark
گزارش حرکت
intentional movement
حرکت عمدی
translational motion
حرکت انتقالی
inter play
حرکت محدود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com