English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
Other Matches
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
traverse حرکت درسمت
traversed حرکت درسمت
traversing حرکت درسمت
traverses حرکت درسمت
windage پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
cross حرکت سمتی
crossest حرکت سمتی
crosser حرکت سمتی
crosses حرکت سمتی
traversed حرکت سمتی پیمایش
traversing حرکت سمتی پیمایش
traverse حرکت سمتی پیمایش
traverses حرکت سمتی پیمایش
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
windage حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
angle of elevation زاویه حرکت لوله درارتفاع
traverses حرکت دادن لوله در سمت
traversed حرکت دادن لوله در سمت
slew حرکت سریع لوله توپ
traverse حرکت دادن لوله در سمت
traversing حرکت دادن لوله در سمت
boresafe fuze ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
rams افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
shifting حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
stirs حرکت
stationary بی حرکت
stirabout حرکت
traverses حرکت
statist بی حرکت
travel حرکت
stock still بی حرکت
move حرکت
moves حرکت
scrolling حرکت
gesturing حرکت
moved حرکت
gestured حرکت
gesture حرکت
traversing حرکت
traverse حرکت
stirrings حرکت
motion حرکت
animal حس و حرکت
animals حس و حرکت
running در حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
immobile بی حرکت
still بی حرکت
stiller بی حرکت
stillest بی حرکت
stills بی حرکت
square move حرکت
motions حرکت
inert بی حرکت
motioned حرکت
motioning حرکت
moveless بی حرکت
motionless بی حرکت
afloat در حرکت
agog در حرکت
shifts حرکت
shifted حرکت
stir حرکت
shift حرکت
demeanour حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
travels حرکت
stirred حرکت
stock-still بی حرکت
vapid بی حرکت
departure حرکت
animation حرکت
locomotion حرکت
vowel point حرکت
movement حرکت
frozen بی حرکت
progressing حرکت
progresses حرکت
progressed حرکت
progress حرکت
departures حرکت
traveled حرکت
maneuver حرکت
as you were حرکت از نو
gest حرکت
circulation حرکت
circulations حرکت
ambulation حرکت
haviour حرکت
agoing در حرکت
behaviuor حرکت
patting بی حرکت
patted بی حرکت
sedentary بی حرکت
animations حرکت
traversed حرکت
otiose بی حرکت
geste حرکت
on the move در حرکت
oi در حرکت
pats بی حرکت
pat بی حرکت
behavior حرکت
wave propagation حرکت موج
upward motion حرکت رو به بالا
have way on حرکت کردن
uniform motion حرکت متشابه
underway درمسیر حرکت
brownian movement حرکت براونی
translations حرکت انتقالی
whir حرکت کردن
whip stall حرکت عمودی
harmonic motion حرکت هماهنگ
wave motion حرکت موج
sailed حرکت کردن
wave motion حرکت موجی
sailings حرکت کردن
get under way حرکت کردن
glassily بطورمات و بی حرکت
vortex motion حرکت گردابی
sail حرکت کردن
capital movement حرکت سرمایه
voluntary movement حرکت ارادی
vibrational motion حرکت راتعاشی
mouse حرکت میکند
revolutions حرکت انقلابی
horizontal scrolling حرکت افقی
speeding شتاب حرکت
trig از حرکت بازداشتن
blue bark گزارش حرکت
intentional movement حرکت عمدی
translational motion حرکت انتقالی
inter play حرکت محدود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com