English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (32 milliseconds)
English Persian
false start حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false starts حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
Other Matches
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
washed حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
washes حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
vital point حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
leg before wicket حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
weaves حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
obstructions سد کردن غیرمجاز
interferes سد کردن غیرمجاز
interfered سد کردن غیرمجاز
obstruction سد کردن غیرمجاز
interfere سد کردن غیرمجاز
crackback نوعی سد کردن غیرمجاز
interference سد کردن غیرمجاز راه حریف
finger hold خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
hooking سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
unauthorized غیرمجاز
wildcat غیرمجاز
wildcats غیرمجاز
unallowable غیرمجاز
unlicensed غیرمجاز
illicit غیرمجاز
illegal حرام غیرمجاز
gavel بهره غیرمجاز
gavels بهره غیرمجاز
contraband کالای غیرمجاز
interference ممانعت غیرمجاز
double hit دو ضربه غیرمجاز پی در پی
carries حمل غیرمجاز توپ
block سدکردن غیرمجاز حریف
blocks سدکردن غیرمجاز حریف
blocked سدکردن غیرمجاز حریف
carrying حمل غیرمجاز توپ
carry حمل غیرمجاز توپ
carried حمل غیرمجاز توپ
hold گرفتن غیرمجاز توپ
holds گرفتن غیرمجاز توپ
elbowing ضربه غیرمجاز با ارنج
exclusion area منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
throw forward بردن غیرمجاز توپ به جلو
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
striker مهاجم
offensives مهاجم
strikers مهاجم
postman مهاجم
invaders مهاجم
infestant مهاجم
forwarded مهاجم
aggressors مهاجم
aggressor مهاجم
frontcourt man مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
invader مهاجم
postmen مهاجم
attacker مهاجم
raider مهاجم
close attack سه مهاجم
raiders مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
forward مهاجم
attackers مهاجم
face hold گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
trailer پشتیبان مهاجم
trailers پشتیبان مهاجم
dedger مهاجم گریزنده
dodger مهاجم گریزنده
aggressive حمله ور مهاجم
dodgers مهاجم گریزنده
flanker مهاجم جناح
breaking pass پاس به مهاجم
unmarked مهاجم مهارنشده
aggressive مهاجم پرپشتکار
third home بازیگر مهاجم
encroaching قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
cough up لو رفتن توپ مهاجم
invader مهاجم حمله کننده
invaders مهاجم حمله کننده
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker بازیگر مهاجم در جناح
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
illegal procedure خطای تیم مهاجم
jab checking فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burn کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
inner دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
sail باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
submarines خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
loitered معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
have way on حرکت کردن
sailed حرکت کردن
departures حرکت کردن
sailings حرکت کردن
whir حرکت کردن
move حرکت کردن
to weigh anchor حرکت کردن
get under way حرکت کردن
sail حرکت کردن
departure حرکت کردن
to bear oneself حرکت کردن
moved حرکت کردن
moves حرکت کردن
skews کج حرکت کردن
inch حرکت کردن
skew کج حرکت کردن
waggle حرکت کردن
waggled حرکت کردن
waggles حرکت کردن
waggling حرکت کردن
skewing کج حرکت کردن
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
lug سنگین حرکت کردن
trails بدنبال حرکت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com