English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
smooth scrolling حرکت هموار
Other Matches
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
flatly هموار
level هموار
planed هموار
rolling هموار
smooth هموار
smoothe هموار
leveled هموار
levelled هموار
plains هموار
plainest هموار
plainer هموار
tabulates هموار
planing هموار
incompliant نا هموار
planes هموار
tabulated هموار
tabulate هموار
levels هموار
plane هموار
even هموار
flat هموار
smooths هموار
smoothest هموار
flattest هموار
smoothed هموار
plain هموار
savannas زمین هموار
planes رویه هموار
smooths هموار کردن
savannahs زمین هموار
planes سطح هموار
savannah زمین هموار
planing رویه هموار
planing سطح هموار
shim هموار کردن
aggradation هموار کردن
evenly بطور هموار
planed سطح هموار
flat plain دشت هموار
plane سطح هموار
soft shoulder شانه هموار
smoothed هموار کردن
savanna زمین هموار
table land زمین هموار
plane رویه هموار
planed رویه هموار
smoothest هموار کردن
smooth هموار کردن
tableland زمین هموار و مسطح
peneplain=peneplane دشت هموار شده
flatted cargo بار هموار و صاف
bed سطح هموار کف میز بیلیارد
knobble دگمه کوچک هموار کردن
beds سطح هموار کف میز بیلیارد
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
To pave the way . To prepare the ground. زمینه رافراهم ( هموار) کردن
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
trims هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
trim هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
aggrade ضخیم کردن هموار کردن
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
stills بی حرکت
otiose بی حرکت
on the move در حرکت
oi در حرکت
maneuver حرکت
frozen بی حرکت
move حرکت
progressing حرکت
movement حرکت
agog در حرکت
travel حرکت
vapid بی حرکت
stationary بی حرکت
vowel point حرکت
departure حرکت
square move حرکت
haviour حرکت
traveled حرکت
travels حرکت
shifts حرکت
moveless بی حرکت
shifted حرکت
shift حرکت
stock-still بی حرکت
demeanour حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
departures حرکت
running در حرکت
moved حرکت
progressed حرکت
progresses حرکت
animation حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
geste حرکت
afloat در حرکت
progress حرکت
moves حرکت
locomotion حرکت
animations حرکت
gest حرکت
stillest بی حرکت
as you were حرکت از نو
statist بی حرکت
motioning حرکت
behaviuor حرکت
behavior حرکت
motioned حرکت
traverse حرکت
agoing در حرکت
animals حس و حرکت
stock still بی حرکت
stirabout حرکت
ambulation حرکت
motions حرکت
animal حس و حرکت
motion حرکت
traversed حرکت
pats بی حرکت
inert بی حرکت
stir حرکت
stirred حرکت
motionless بی حرکت
sedentary بی حرکت
gesture حرکت
patting بی حرکت
immobile بی حرکت
patted بی حرکت
stirs حرکت
scrolling حرکت
pat بی حرکت
stirrings حرکت
circulations حرکت
gesturing حرکت
gestured حرکت
circulation حرکت
traverses حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com