Dictiornary-Farsi | حساب پایداری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
stability calculation	حساب پایداری


Other Matches

persistency	پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense	پایداری داخلی پایداری ملی
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts	به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account	حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense	هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts	حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
To bring someone to account.	کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books.	حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege	دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings	تصفیه حساب صورت حساب
reckoning	تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements	حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
commorant	پایداری
resistance	پایداری
permanencies	پایداری
consistency	پایداری
constancy	پایداری
stickability	پایداری
consistence	پایداری
perenniality	پایداری
stableness	پایداری
endurance	پایداری 0
resist	پایداری
persistence	پایداری
consistent	پایداری
hold one's ground	پایداری
hold one's own	پایداری
permanency	پایداری
permanence	پایداری
resisted	پایداری
resisting	پایداری
stability	پایداری
resists	پایداری
people forces	نیروی پایداری
lateral stability	پایداری عرضی
plastic consistency	پایداری خمیری
light stable	پایداری نور
inherent stability	پایداری ماندگار
soil consistence	پایداری خاک
directional stability	پایداری جهشی
kinetic stability	پایداری سینتیکی
negative stability	پایداری منفی
frequency stability	پایداری فرکانس
directional stability	پایداری سمتی
elastic stability	پایداری ارتجاعی
kinetic stability	پایداری جنبشی
longitudinal stability	پایداری طولی
neutral stability	پایداری خنثی
optical stability	پایداری نوری
neutral stability	پایداری بی تفاوت
stability	پایایی پایداری
speed stability	پایداری سرعت
spiral stability	پایداری چرخشی
stability constant	ثابت پایداری
stability of an emulsion	پایداری امولسیون
stability of slope	پایداری ترانشه
resistance adjustment	میزان پایداری
staidness	ارامش پایداری
static stability	پایداری استاتیک
thermodynamic stability	پایداری ترمودینامیکی
stabilizing	پایداری کردن
consistency of concrete	پایداری بتن
staying power	نیروی پایداری
fixity	قرار پایداری
retentivity	پایداری مغناطیسی
creep strength	پایداری خزشی
account	حساب صورت حساب
fuel endurance	قدرت پایداری سوخت
statics	دانش پایداری نیروها
ligand field stabilization energy	انرژی پایداری میدان لیگاند
creep strength depending on time	پایداری خزشی تابع زمان
crystal field stabilization energy	انرژی پایداری میدان بلور
he calcn lates with a	اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer	ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
half residence time	نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vents	سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting	سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented	سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e	energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
vent	سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
warping	پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite	ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
chrome dyes	کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
resisted	مقاومت کردن پایداری کردن
resist	پایداری کردن ایستادگی کردن
resists	مقاومت کردن پایداری کردن
resists	پایداری کردن ایستادگی کردن
resist	مقاومت کردن پایداری کردن
resisting	مقاومت کردن پایداری کردن
resisting	پایداری کردن ایستادگی کردن
resisted	پایداری کردن ایستادگی کردن
dam design	حساب سد
account	حساب
algorism	حساب
in favour of	به حساب
incalculable	بی حساب
arithmetic	حساب
science of numbers	حساب
scoreless	بی حساب
tallying	حساب
tally	حساب
tallies	حساب
scores	حساب
tallied	حساب
to my a	به حساب من
scored	حساب
accountant	ذی حساب
to keep score	حساب
incomputable	بی حساب
score	حساب
tab	حساب
accountants	ذی حساب
reckoning	حساب
tabs	حساب
reckonings	حساب
unguarded	حساب نشده
arithmetic unit	واحد حساب
balance of account	مانده حساب
accoutn balance	مانده حساب
account number	شماره حساب
account book	دفتر حساب
checking out	تسویه حساب
arithmetician	حساب دان
to cast up	حساب کردن
arithmometer	ماشین حساب
to figure up	حساب کردن
have it out with someone <idiom>	تصفیه حساب
box score	حساب بازی
tripos	امتحان حساب
calculator mode	مد ماشین حساب
undercharge	کم حساب کردن
vidimus	بازرسی حساب
arithmeticlal	مربوط به حساب
bank account	حساب بانکی
to count up	حساب کردن
scorers	حساب نگهدار
differential calulus	حساب فاضله
calculation	حساب براورد
A rough (crude)estimate.	حساب سر انگشتی
To concoct accounts.	حساب تراشیدن
figure	حساب کردن
figures	حساب کردن
account cuurent	حساب جاری
account card	کارت حساب
bank accounts	حساب بانکی
the bill	صورت حساب
acalculia	ناتوانی در حساب
credit account	حساب اعتباری
figuring	حساب کردن
in f.of	به حساب بنفع
design assumption	فرضیه حساب
day of r	روز حساب
production account	حساب تولید
profit and loss a	حساب سودوزیان
propositional calculus	حساب گزارهای
realization account	حساب تسویه
residuary account	حساب ترکه
return account	حساب بازگشت
rule of thumb	حساب انگشت
crypto account	حساب رمز
rule of thumb	حساب سر انگشتی
differential calculus	حساب فاضله
pridicate calculus	حساب مسندات
imprest	حساب تنخواه
ibm computer	ماشین حساب ای بی ام
integral calculus	حساب جامعه
integral calculvs	حساب جامعه
joint account	حساب مشترک
fluxion	حساب فاضله
loan account	حساب وام ها
make much of	حساب بردن از
minculculate	بد حساب کردن
notcher	حساب نگهدار
rule off	بستن حساب
stock account	حساب موجودی
calculating machine	ماشین حساب
calculable	حساب کردنی
misreckon	بد حساب کردن
boolean calculus	حساب بولی
binary arithmetic	حساب دودوئی
binary arithmetic	حساب دودویی
bank pass book	دفترچه حساب
bank overdraft	حساب جاری
balance sheet account	حساب ترازنامه
comptometer	ماشین حساب
calculus of variations	حساب تغییرات
call to account	حساب خواستن از
saving account	حساب پس انداز
savings account	حساب پس انداز
science of numbers	علم حساب
cost accountant	حساب دار
closing of account	تفریغ حساب