Dictiornary-Farsi | حساب پس گرفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (14 milliseconds)

English	Persian
to bring to book	حساب پس گرفتن


Search result with all words

score	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scores	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
To bring someone to account.	کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
Other Matches

cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts	به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
overdrawn account	حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense	هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts	حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
To cook the books.	حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege	دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckoning	تصفیه حساب صورت حساب
reckonings	تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements	حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
account	حساب صورت حساب
digital computer	ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he calcn lates with a	اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
in favour of	به حساب
tally	حساب
arithmetic	حساب
accountant	ذی حساب
accountants	ذی حساب
tallied	حساب
tallying	حساب
to keep score	حساب
science of numbers	حساب
incomputable	بی حساب
scoreless	بی حساب
dam design	حساب سد
algorism	حساب
tabs	حساب
tab	حساب
to my a	به حساب من
tallies	حساب
score	حساب
reckonings	حساب
account	حساب
reckoning	حساب
incalculable	بی حساب
scores	حساب
scored	حساب
production account	حساب تولید
detail	حساب ریز
closing of account	تفریغ حساب
propositional calculus	حساب گزارهای
cost accountant	حساب دار
computer	ماشین حساب
computers	ماشین حساب
profit and loss a	حساب سودوزیان
accountable	مسئول حساب
sums	حساب کردن
sum	حساب کردن
crypto account	حساب رمز
certificate of expenditure	صورت حساب
realization account	حساب تسویه
deposit account	حساب پس انداز
count	حساب کردن
cyphers	حساب کردن
ciphers	حساب کردن
cipher	حساب کردن
certificate of clearance	مفاصا حساب
pridicate calculus	حساب مسندات
day of r	روز حساب
A rough (crude)estimate.	حساب سر انگشتی
current account	حساب جاری
checking accounts	حساب جاری
design assumption	فرضیه حساب
liquidating	حساب را واریزکردن
checking account	حساب جاری
differential calculus	حساب فاضله
differential calulus	حساب فاضله
statement	صورت حساب
to count up	حساب کردن
vidimus	بازرسی حساب
counted	حساب کردن
counting	حساب کردن
debit	حساب بدهی
detailing	حساب ریز
liquidate	حساب را واریزکردن
To concoct accounts.	حساب تراشیدن
current accounts	حساب جاری
liquidated	حساب را واریزکردن
liquidates	حساب را واریزکردن
debits	حساب بدهی
debiting	حساب بدهی
debited	حساب بدهی
to cast up	حساب کردن
compute	حساب کردن
balance of account	مانده حساب
include	به حساب اوردن
includes	به حساب اوردن
numerate	حساب کردن
to figure up	حساب کردن
scorers	حساب نگهدار
arithmetic unit	واحد حساب
scorer	حساب نگهدار
deposit accounts	حساب پس انداز
deposit accounts	حساب سپرده
deposit account	حساب سپرده
arithmetician	حساب دان
arithmeticlal	مربوط به حساب
arithmometer	ماشین حساب
comptometer	ماشین حساب
accoutn balance	مانده حساب
account number	شماره حساب
withdraw	برداشت از حساب
computed	حساب کردن
computes	حساب کردن
stability calculation	حساب پایداری
withdraws	برداشت از حساب
figuring	حساب کردن
integral calculus	حساب جامعه
tripos	امتحان حساب
undercharge	کم حساب کردن
acalculia	ناتوانی در حساب
figures	حساب کردن
account book	دفتر حساب
account card	کارت حساب
figure	حساب کردن
account cuurent	حساب جاری
stock account	حساب موجودی
calculation	حساب براورد
science of numbers	علم حساب
savings account	حساب پس انداز
calculable	حساب کردنی
calculating machine	ماشین حساب
calculator mode	مد ماشین حساب
calculus of variations	حساب تغییرات
account	حساب کردن
miscalculating	بد حساب کردن
miscast	حساب غلط
call to account	حساب خواستن از
account	حساب پس دادن
capital account	حساب سرمایه
saving account	حساب پس انداز
cash account	حساب نقدی
calculates	حساب کردن
calculated	حساب کردن
calculate	حساب کردن
miscalculates	بد حساب کردن
box score	حساب بازی
boolean calculus	حساب بولی
balance sheet account	حساب ترازنامه
bank overdraft	حساب جاری
bank pass book	دفترچه حساب
bank accounts	حساب بانکی
rule off	بستن حساب
rule of thumb	حساب سر انگشتی
rule of thumb	حساب انگشت
miscalculate	بد حساب کردن
return account	حساب بازگشت
bank account	حساب بانکی
binary arithmetic	حساب دودویی
binary arithmetic	حساب دودوئی
miscalculated	بد حساب کردن
residuary account	حساب ترکه
arithmetic	علم حساب
arithmetic	حساب [ریاضی]
fluxion	حساب فاضله
in f.of	به حساب بنفع
marker	حساب نگهدار
Count me in!	روی من حساب کن!
markers	حساب نگهدار
imprest	حساب تنخواه
unguarded	حساب نشده
make much of	حساب بردن از
have it out with someone <idiom>	تصفیه حساب
ibm computer	ماشین حساب ای بی ام
credit account	حساب اعتباری
algorism [rare]	حساب [ریاضی]
AC	حساب جاری
expense account	حساب هزینه
statements	صورت حساب
expense account	حساب مخارج
expense accounts	حساب هزینه
expense accounts	حساب مخارج
notcher	حساب نگهدار
misreckon	بد حساب کردن
minculculate	بد حساب کردن
to count [as]	به حساب رفتن
desktop	ماشین حساب
calculators	حساب کننده
account with [at] a bank	حساب بانکی
joint account	حساب مشترک
tale	جمع حساب
calculators	ماشین حساب
offset	حساب تهاتر