English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
roll call حضور و غیاب
Search result with all words
call the roll حضور و غیاب کردن
roll call حضور و غیاب سازمانی
Other Matches
absences غیاب
absence غیاب
absence attack حمله غیاب
In your absence. در غیاب شما
absences حالت غیاب
Boketto عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
privy or sealed رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
attendances حضور
tendance حضور
attendance حضور
in the presence of ... در حضور ...
presence حضور
non attandance عدم حضور
presentment بیان حضور
in my presence در حضور من [حقوق]
savoir faire حضور ذهن
immanence حضور درهمه جا
immanency حضور درهمه جا
in your presence در حضور شما
non appearance عدم حضور در
attending حضور داشتن
attend حضور داشتن
audiences اجازه حضور
audience اجازه حضور
non attendance عدم حضور
presence of mind حضور ذهن
attends حضور داشتن
tact حضور ذهن
before the jvdges در حضور قاضی
common sense حضور ذهن
presence [of somebody] حضور [کسی] [حقوق]
absence of mind عدم حضور ذهن
process تکلیف به حضور کردن
processes تکلیف به حضور کردن
to make ones a حضور بهم رساندن
to put in an appearance حضور بهم رساندن
to request the company of: حضور کسی را خواستن
ubiquity حضور در همه جا در یک وقت
immediacy اگاهی حضور ذهن
arrival حضور در خدمت فرستی
coram judice در حضور قاضی اصاع
locus standi حق حضور در دادگاه یامجلس
omnipresence حضور در همه جا در ان واحد
pluripresence حضور در چند جا در یک زمان
arrivals حضور در خدمت فرستی
to bring the matter before a court [the judge] دعوایی را در حضور قاضی آوردن
to bring somebody before the judge کسی را در حضور قاضی آوردن
Is my presence absolutely necessary? آیا حضور من لازم است؟
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
sit-ins حضور درمحلی بعنوان اعتراض
bases boaded ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
sit-in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
show up حاضر شدن حضور یافتن
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
recusancy سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
assist حضور بهم رساندن توجه کردن
your presence is requested خواهشمند است حضور بهم رسانید
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
bases empty ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
assisted حضور بهم رساندن توجه کردن
assisting حضور بهم رساندن توجه کردن
assists حضور بهم رساندن توجه کردن
recusance سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
to be in attendance [at an event] حضور داشتن [در مراسمی ] [اصطلاح رسمی]
subpoenas کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoena کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaed کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
preconception عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
preconceptions عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
nonduty status حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
barrister وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
barristers وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
nuncupative will وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
arrival زمان حضور زمان رسیدن
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
early token release در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com