Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7 milliseconds)
English
Persian
dunnage
حفاظ کالاها
Other Matches
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
goods
کالاها
complete substitution
جانشینی کالاها
subsitute
جانشینی کالاها
commodity agreements
قرارداد کالاها
class of suplies
طبقه کالاها
class of suplies
گروه کالاها
shipping
ارسال کالاها
materiel cognizance
مدیریت کالاها
goods and services
کالاها و خدمات
shipment sponsor
مسئول ارسال کالاها
prestowage plan
طرح باربندی کالاها
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
packing
ماده محافظ کالاها.
quality control
کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
The goods were shipped by air .
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
daily movement summary
خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
pos
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
shipping
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
He swore to having paid for the goods .
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
covers
حفاظ
shelter
حفاظ
sheltered
حفاظ
sheltering
حفاظ
shelters
حفاظ
safeguarded
حفاظ
awning
حفاظ
disposed
بی حفاظ
unsheltered
<adj.>
بی حفاظ
shelterless
بی حفاظ
sconce
حفاظ
cover
حفاظ
coverings
حفاظ
coverture
حفاظ
awnings
حفاظ
safeguard
حفاظ
umbrella
حفاظ
umbrellas
حفاظ
safeguards
حفاظ
bleak
بی حفاظ
bleaker
بی حفاظ
protected
در حفاظ
bleakest
بی حفاظ
bleakly
بی حفاظ
safeguarding
حفاظ
mantelet
حفاظ
honey combing
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
defilade
حفاظ مانع
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
magnet keeper
حفاظ اهنربا
keeper of magnet
حفاظ اهنربا
overhead cover
حفاظ بالای سر
hangars
پناهنگاه حفاظ
hangar
پناهنگاه حفاظ
metal conduit
لوله حفاظ
conduit
لوله حفاظ
sight defilade
حفاظ مگسک
magnetic shield
حفاظ مغناطیسی
guardrail
سیم حفاظ
conduits
لوله حفاظ
shielding
حفاظ کشیدن
shelterer
دارای حفاظ
snow fence
حفاظ برف
soft missile base
سکوی بی حفاظ
exposes
بی حفاظ گذاردن
spillway apron
فرش حفاظ
exposing
بی حفاظ گذاردن
take cover
حفاظ گرفتن
fender
نرده حفاظ
expose
بی حفاظ گذاردن
biological shield
حفاظ زیستی
heat shield
حفاظ حرارتی
protective cover
روپوش حفاظ
protective plating
حفاظ فلزی
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
roadstead
لنگرگاه بدون حفاظ
rigid metal conduit
لوله حفاظ سخت
magnetic screening effect
اثر حفاظ مغناطیسی
facadism
حفاظ جلو ساختمان
hang up
<idiom>
حفاظ ،محکم کردن
fiber conduit
لوله حفاظ فیبری
flexible conduit
لوله حفاظ نرم
screen
دیوار تخته حفاظ
screened
دیوار تخته حفاظ
depth charge armor
حفاظ بمب زیرابی
scabbard
حفاظ غلاف کردن
screens
دیوار تخته حفاظ
conduit elbow
زانویی لوله حفاظ
conduit bushing adapter
تبدیل لوله حفاظ
conduit bushing
بوش لوله حفاظ
scabbards
حفاظ غلاف کردن
flexible metal conduit
لوله حفاظ خرطومی
shells
عامل محافظ حفاظ
shield
حفاظ پوشش محافظ
shield
حفاظ پیدا کردن
shields
حفاظ پوشش محافظ
shields
حفاظ پیدا کردن
goggles
عینک حفاظ دار
hull down
بدنه پشت حفاظ
screening, screenings
دیوار تخته حفاظ
shell
عامل محافظ حفاظ
shelling
عامل محافظ حفاظ
armor plate
حفاظ یا پوشش زرهی
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
haul defilade
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
hull defilade
تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
instrument for electrostatic screening
دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument for electromagnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
soft missile base
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
instrument with magnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
protected
در پشت حفاظ دارای جان پناه
hull down
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
guarded output
خروجی حفاظ دار
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
uncovering
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
S HTTP
سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
secure encryption payment protocol
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income velocity of money
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
SEPP
سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
releasing officer
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com