Dictiornary-Farsi | حفافت در برابر ارتعاش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
insulation against vibration	حفافت در برابر ارتعاش


Other Matches

splash proof enclosure	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
acid vapor canister	ماسک حفافت در برابر بخاراسید
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
tirl	ارتعاش صدای ارتعاش نخ یاکش
howitzer	توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled up	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate	سه برابر سه برابر کردن
shivered	ارتعاش
tremolo	ارتعاش
shivering	ارتعاش
vibrancy	ارتعاش
quiver	ارتعاش
reverberations	ارتعاش
vibratility	ارتعاش
trembles	ارتعاش
trembled	ارتعاش
pallesthesia	حس ارتعاش
vibration sense	حس ارتعاش
quivers	ارتعاش
quivering	ارتعاش
quivered	ارتعاش
shaking	ارتعاش
shakes	ارتعاش
shake	ارتعاش
vibrational	ارتعاش
tremble	ارتعاش
reverberation	ارتعاش
shiver	ارتعاش
libration	ارتعاش
planegency	ارتعاش
plangency	ارتعاش
vibration	ارتعاش
without recourse	عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
vibrators	وسیله ارتعاش
quavering	ارتعاش داشتن
quavered	ارتعاش داشتن
quaver	ارتعاش داشتن
bending vibration	ارتعاش خمشی
vibrate	ارتعاش داشتن
phonoscope	ارتعاش نما
frequency of vibration	تکرار ارتعاش
resonantly	با پیچش و ارتعاش
sound vibration	ارتعاش صوتی
fundamental vibration	ارتعاش اصلی
damped vibration	ارتعاش میرا
wagging vibration	ارتعاش جنبانهای
vibroscope	ارتعاش بین
harmonic vibration	ارتعاش هماهنگ
dingle	لرزیدن ارتعاش
vibratory	باعث ارتعاش
vibrative	باعث ارتعاش
lattice vibration	ارتعاش شبکه
vibrational frequency	بسامد ارتعاش
amplitude of vibration	دامنه ارتعاش
vibration amplitude	دامنه ارتعاش
vibrating	ارتعاش داشتن
symmetry vibration	ارتعاش متقارن
torsional vibration	ارتعاش پیچشی
vibrator	وسیله ارتعاش
neural reverbration	ارتعاش عصبی
energy of vibration	انرژی ارتعاش
electron vibrations	ارتعاش الکترونها
vibrators	ارتعاش کننده
vibrators	دستگاه ارتعاش
molecular vibration	ارتعاش مولکولی
vibrational mode	شیوه ارتعاش
vibrator	دستگاه ارتعاش
mode of vibration	شیوه ارتعاش
vibrates	ارتعاش داشتن
breathing vibration	ارتعاش تنفسی
vibratility	: قابلیت ارتعاش
twisting vibration	ارتعاش رقاصکی
quavers	ارتعاش داشتن
resonator	اسباب ارتعاش
oscillator	ارتعاش سنج
seismicity	حالت ارتعاش
vibrated	ارتعاش داشتن
damping	استهلاک ارتعاش
stretching vibration	ارتعاش کششی
period of vibratio	دوره ارتعاش
vibrator	ارتعاش کننده
scissoring vibration	ارتعاش قیچی وار
vibration absorption	میرایی نوسان یا ارتعاش
free harmonic vibration	ارتعاش هارمونیک ازاد
fundamental period vibration	دوره اصلی ارتعاش
damping charactristics	مشخصات خفه شدن ارتعاش
shudder	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddered	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddering	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shudders	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
vibratile	قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
quavered	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
conservation	حفافت
safe guard	حفافت
egis	حفافت
cell protection	حفافت سل
security	حفافت
protection	حفافت
custody	حفافت
safekeeping	حفافت
preservation	حفافت
storage protection	حفافت حافظه
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
physical security	حفافت تاسیسات
armor protection	حفافت زرهی
data encryption	حفافت داده
shielded	حفافت شده
protection level	سطح حفافت
self protection	حفافت از خود
anti skid protection	حفافت از لغزش
storage protection	حفافت انباره
soil conservation	حفافت خاک
data protection	حفافت داده ها
memory protection	حفافت حافظه
protects	حفافت کردن
protecting	حفافت کردن
protection ring	حلقه حفافت
protect	حفافت کردن
degree of protection	میزان حفافت
system security	حفافت سیستم
shield	حفافت کردن
protection	عمل حفافت
anodic protection	حفافت اندی
impedance protection	حفافت امپدانس
safety gap	دهانه حفافت
collective protection	حفافت گروهی
shields	حفافت کردن
conservable	قابل حفافت
overcurrent device	دستگاه حفافت
cathode protection	حفافت کاتدی
format	حفافت حافظه و..
formats	حفافت حافظه و..
protect by fuse	حفافت با فیوز
safeguards	حفافت کردن
protection key	کلید حفافت
safeguarding	حفافت کردن
safeguarded	حفافت کردن
safeguard	حفافت کردن
x ray protection	حفافت رونتگن
maintenance	حفافت کردن
collective protection	حفافت جمعی
file protection	حفافت پرونده
block protection	حفافت بلوک
guarding	حفافت کردن
guard	حفافت کردن
guards	حفافت کردن
safe keeping	حفافت توجه
file protection	حفافت فایل
wards	محجور حفافت بخش
protected field	میدان حفافت شده
protecting ring	حلقه حفافت کننده
keep	حفافت امانت داری
keeps	حفافت امانت داری
conservation programs	برنامههای حفافت منابع
protective fire	اتشهای حفافت کننده
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب
write protect ring	حلقه حفافت از نوشتن
ward	محجور حفافت بخش
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
software protection	حفافت نرم افزاری
distance protection	وسیله حفافت فاصله
power system protection	حفافت سیستم قدرت
protected location	مکان حفافت شده
file protect ring	حلقه حفافت پرونده
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
environmental conservation	حفافت محیط زیست
insulation protection	حفافت عایق بندی
high tension protection	حفافت فشار قوی
unprotected field	میدان حفافت نشده
shields	حفافت کردن درمقابل
shielding region	ناحیه حفافت کننده
to keep watch and ward	حفافت یادفاع کردن
overload protection	حفافت بار زیاد
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
cryptoguard	مسئول حفافت رمز
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
file protect ring	حلقه حفافت فایل
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
cryptosecurity	حفافت مکاتبات رمزی
shield	حفافت کردن درمقابل
copy protection	حفافت دربرابر کپی
retention	حفافت توقیف بازداشت کردن
subsidiary	باقیمانده در محل برای حفافت
signal security	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
subsidiaries	باقیمانده در محل برای حفافت
safeguard	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security	حفافت برعلیه مواد شیمیایی