Dictiornary-Farsi | حقوق بازنشستگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (3 milliseconds)

English	Persian
old age pension	حقوق بازنشستگی
retired pay	حقوق بازنشستگی
retiring pension	حقوق بازنشستگی


Search result with all words

pension	حقوق بازنشستگی پانسیون
pension	حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensions	حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions	حقوق بازنشستگی یا تقاعد
Other Matches

common low	سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law	حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum	قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay	ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
retired ness	بازنشستگی
superannuation	بازنشستگی
retirement	بازنشستگی
pensionable age	سن بازنشستگی
protective duty	حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues	حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
golden handshakes	دستخوش بازنشستگی
retired	مربوط به بازنشستگی
pensions	مستمری بازنشستگی
golden handshake	دستخوش بازنشستگی
pensionable	شایسته بازنشستگی
superannuation	کهولت بازنشستگی
old age insurance	بیمه بازنشستگی
pension	مستمری بازنشستگی
pension fund	صندوق بازنشستگی
pension funds	وجوه بازنشستگی
old age pension	مستمری بازنشستگی
pension insurance	بیمه بازنشستگی
pensionable	وقت بازنشستگی رسیده
attainder	سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty	حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice	پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
to save for retirement	برای بازنشستگی پس انداز کردن
IRA	مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
golden handshakes	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund	وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
Any reform of the pension law must be left to the future.	هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
short timer	پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
accrued benefit	پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
authorized stoppage	برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
new deal	برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
duties	حقوق
jurisprudence	حقوق
civil	حقوق
rights	حقوق
law	حق حقوق
law	حقوق
laws	حق حقوق
laws	حقوق
stipends	حقوق
stipend	حقوق
pay	حقوق
salary	حقوق
jus	حقوق
pays	حقوق
salaries	حقوق
pay check	چک حقوق
paying	حقوق
civil low	حقوق مدنی
marital rights	حقوق شوهری
commercial law	حقوق تجارت
political rights	حقوق سیاسی
leave with pay	مرخصی با حقوق
theory of law	فلسفه حقوق
school of law	دانشکده حقوق
take-home pay	حقوق خالص
law of the staple	حقوق تجارت
constitutional law	حقوق اساسی
law of treaties	حقوق معاهدات
conjugal rights	حقوق زناشویی
conjugal rights	حقوق زوجیت
comparative low	حقوق تطبیقی
lawfaculty	دانشکده حقوق
comparative law	حقوق تطبیقی
business law	حقوق تجارت
breach right	تجاوز به حقوق
basic pay	حقوق اصلی
basic pay	اصل حقوق
annuitant	حقوق بگیر
personal right	حقوق فردی
municipal law	حقوق داخلی
natural law	حقوق طبیعی
administrative law	حقوق اداری
child law	حقوق کودک
personal right	حقوق شخصی
maritime law	حقوق دریایی
matrimonial rights	حقوق زناشویی
money income	مزد و حقوق
money list	لیست حقوق
philosophy of law	فلسفه حقوق
substantive law	حقوق ذاتی
civi law	حقوق مدنی
pay order	سندپرداخت حقوق
regular salary	حقوق ثابت
islamic law	حقوق اسلامی
foreign law	حقوق خارجی
sources law	منابع حقوق
family law	حقوق خانواده
faculty of law	دانشکده حقوق
jurisconsult	حقوق دان
jurisprudent	حقوق دان
underpay	کم حقوق دادن
vindication of rights	استیفای حقوق
jus cipile	حقوق مدنی
wage bill	لیست حقوق
full pay	حقوق تمام
salary increase	اضافه حقوق
gentleman of the long robe	حقوق دان
regular salary	حقوق دائمی
indisputable rights	حقوق ثابته
indefeasible rights	حقوق پا برجا
quayage	حقوق بندری
rights of throne	حقوق سلطنت
import duty	حقوق واردات
salary increase	افزایش حقوق
harbour dues	حقوق بندر
half pay	حقوق ناتمام
gentlemen of the robe	حقوق دانها
jus cipile	حقوق مدنی رم
wage earners	حقوق بگیران
droppage	کسر حقوق
criminal low	حقوق جزا
labour law	حقوق کار
law faculty	دانشکده حقوق
private law	حقوق خصوصی
preventive justice	حقوق تامینی
criminal law	حقوق جزا
public law	حقوق عمومی
law of obligations	حقوق تعهدات
pay roll	لیست حقوق
l.l.d	دکتر در حقوق
criminal low	حقوق جنایی
customs duties	حقوق گمرکی
woman's rights	حقوق نسوان
jus gentium	حقوق ملتها
detention of pay	ضبط حقوق
written laws	حقوق مدون
property rights	حقوق مالکیت
keelage	حقوق بندری
customs tariff	حقوق گمرکی
customs dutios	حقوق گمرکی
custom duties	حقوق گمرکی
law	حقوق عدالت
salary	حقوق دادن
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
human rights	حقوق بشر
customs duty	حقوق گمرکی
law	علم حقوق
laws	حقوق عدالت
laws	علم حقوق
equities	تساوی حقوق
equity	تساوی حقوق
bill of rights	اعلامیه حقوق
penal codes	حقوق جزا
penal code	حقوق جزا
emolument	معونت حقوق
import tariff	حقوق واردات
import charge	حقوق واردات
stipendiary	حقوق بگیر
common law	حقوق عرفی
common law	حقوق غیرمدون
common-law	حقوق غیرمدون
common-law	حقوق عرفی
stipendiaries	حقوق بگیر
export duty	حقوق صادرات
export charge	حقوق صادرات
export tariff	حقوق صادرات
law merchant	حقوق تجارت
barristers	حقوق دان
emoluments	معونت حقوق
pensions	حقوق بازشنستگی
vindication	استیفای حقوق
civil rights	حقوق مدنی
civil rights	حقوق اجتماعی
in my presence	در حضور من [حقوق]
accession	الحاق حقوق
due	سر رسد حقوق
statutory	حقوق مدون
compensation	حقوق و مزد
compensations	حقوق و مزد
civil law	حقوق مدنی
pension	حقوق بازشنستگی
payroll	لیست حقوق
enfranchisement	اعطای حقوق
salaried	حقوق بگیر
salaried	دارای حقوق
barrister	حقوق دان
jurisprudence	فلسفه حقوق
salaries	حقوق دادن
jurisprudence	حقوق الهی
payroll program	برنامه پرداخت حقوق
payroll tax	مالیات بر مزد و حقوق
pay order	لیست پرداخت حقوق
to execute somebody	اعدام کردن [حقوق]
pay records	پرونده لیست حقوق
asylum law	حقوق پناهندگی [قانون]
fornication	زنا [دین] [حقوق]
pensionary	حقوق بگیر مزدور
preferential duties	حقوق گمرکی امتیازی
profits a prendre	حقوق ناشی از مزارعه
payroll system	سیستم پرداخت حقوق
hearing of evidence	شنوایی گواهی [حقوق]
Deprivation of ones civil rights .	محرومیت از حقوق مدنی
Cash is in short supply these days .	از حقوق ماهانه ام کم کنید
citizenship [status of a citizen]	ملیت [حقوق] [سیاست]