English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (28 milliseconds)
English Persian
enfranchise حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchised حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchises حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchising حقوق مدنی اعطا کردن به
Other Matches
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
civil rights حقوق مدنی
civil law حقوق مدنی
jus cipile حقوق مدنی
jus cipile حقوق مدنی رم
civi law حقوق مدنی
civil low حقوق مدنی
attainder محرومیت از حقوق مدنی
freemen دارای حقوق مدنی
civi rights حقوق وامتیازات مدنی
civil death محرومیت از حقوق مدنی
freeman دارای حقوق مدنی
civil degradation محرومیت از حقوق مدنی
entitle to civil rights متمتع از حقوق مدنی
Deprivation of ones civil rights . محرومیت از حقوق مدنی
corruption of blood محرومیت از حقوق اجتماعی و مدنی
freeman فرد متمتع از حقوق مدنی
pandect حقوق مدنی روم قدیم
freemen فرد متمتع از حقوق مدنی
infamous محروم از حقوق مدنی ترذیلی
grant اعطا کردن
grants اعطا کردن
granted اعطا کردن
to grant a request درخواستی را اعطا کردن
grant a credit اعتباری را اعطا کردن
award مقرر داشتن اعطا کردن
awarded مقرر داشتن اعطا کردن
awards مقرر داشتن اعطا کردن
awarding مقرر داشتن اعطا کردن
conferred a degree درجه دانشگاهی اعطا کردن
patents امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
law قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
laws قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
urbanizes مدنی کردن صیقلی کردن
urbanized مدنی کردن صیقلی کردن
urbanize مدنی کردن صیقلی کردن
urbanizing مدنی کردن صیقلی کردن
urbanising مدنی کردن صیقلی کردن
urbanised مدنی کردن صیقلی کردن
urbanises مدنی کردن صیقلی کردن
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
impartation اعطا
award اعطا
awarding اعطا
awarded اعطا
awards اعطا
bestowal اعطا
endowments اعطا
vouchsafement اعطا
endowment اعطا
dispensations اعطا تقدیر
dispensation اعطا تقدیر
naturalization اعطا یا قبول تابعیت
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
to prescribe something [legal provision] چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
vindicate استیفای حقوق کردن
vindicated استیفای حقوق کردن
vindicates استیفای حقوق کردن
vindicating استیفای حقوق کردن
to study for the bar تحصیل حقوق کردن
out law از حقوق بی بهره کردن
to execute somebody اعدام کردن [حقوق]
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
particularism اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
ostracize از حقوق اجتماعی محروم کردن
ostracises از حقوق اجتماعی محروم کردن
abuse تجاوز به حقوق کسی کردن
ostracizes از حقوق اجتماعی محروم کردن
abused تجاوز به حقوق کسی کردن
ostracised از حقوق اجتماعی محروم کردن
ostracizing از حقوق اجتماعی محروم کردن
ostracized از حقوق اجتماعی محروم کردن
ostracism محروم کردن از حقوق اجتماعی
to apply to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
ostracising از حقوق اجتماعی محروم کردن
to seek redress in court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
abuses تجاوز به حقوق کسی کردن
abusing تجاوز به حقوق کسی کردن
to apply to the court of arbitration به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to arbitration به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
civil مدنی
urban مدنی
to hog the road بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
to enjoin somebody from doing something [American E] منع کردن کسی از انجام کاری [حقوق]
civic اجتماعی مدنی
deception تدلیس مدنی
deceptions تدلیس مدنی
civil wrong خطای مدنی
civics علوم مدنی
law of tort مسئولیت مدنی
civillaw قانون مدنی
civil litigation دادرسی مدنی
civil liability مسئوولیت مدنی
civil injury اضرار مدنی
code civil قانون مدنی
civil injury خسارت مدنی
civil code قانون مدنی
civil action دعوی مدنی
civil partnership شرکت مدنی
civics تعلیمات مدنی
fraudulent misrepresentation تدلیس مدنی
civil liberties ازادی مدنی
torts خطای مدنی
civil liberty ازادی مدنی
tort خطای مدنی
transfer of obligation حواله مدنی
to sue somebody for libel [slander] از کسی برای افترا [تهمت] شکایت کردن [حقوق]
civil procedure ایین دادرسی مدنی
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
civil court division بخش دادگاه مدنی
law of torts قانون مسئولیت مدنی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
law of tort قانون مسئولیت مدنی
presumption of clearance فرض برائت درامور مدنی
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
denationalising از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
study for bar دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
counsel appointed وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
torts عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
frauds تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud تدلیس جزائی تدلیس مدنی
rights حقوق
stipend حقوق
law حقوق
laws حقوق
laws حق حقوق
stipends حقوق
jurisprudence حقوق
paying حقوق
pays حقوق
jus حقوق
law حق حقوق
salary حقوق
duties حقوق
civil حقوق
pay حقوق
pay check چک حقوق
salaries حقوق
gentleman of the long robe حقوق دان
pension حقوق بازشنستگی
gentlemen of the robe حقوق دانها
half pay حقوق ناتمام
common-law حقوق عرفی
compensation حقوق و مزد
common-law حقوق غیرمدون
common law حقوق غیرمدون
in my presence در حضور من [حقوق]
droppage کسر حقوق
common law حقوق عرفی
pensions حقوق بازشنستگی
indefeasible rights حقوق پا برجا
sources law منابع حقوق
full pay حقوق تمام
faculty of law دانشکده حقوق
family law حقوق خانواده
substantive law حقوق ذاتی
accession الحاق حقوق
foreign law حقوق خارجی
harbour dues حقوق بندر
law of the staple حقوق تجارت
maritime law حقوق دریایی
bill of rights اعلامیه حقوق
penal codes حقوق جزا
islamic law حقوق اسلامی
matrimonial rights حقوق زناشویی
due سر رسد حقوق
equity تساوی حقوق
equities تساوی حقوق
money income مزد و حقوق
money list لیست حقوق
pay roll لیست حقوق
municipal law حقوق داخلی
natural law حقوق طبیعی
old age pension حقوق بازنشستگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com