English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
royalties حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
Other Matches
fringe benefits مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
advantages accruning from مزایای حاصله
fringe benefit مزایای شغلی
welfare benefits مزایای رفاهی
authorized allowance مزایا مزایای قانونی
underprivileged محروم از مزایای اجتماعی واقتصادی
suspend تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
benefits payable to surviving dependents مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
privileges and immunities امتیازات
scoreboard تابلوی امتیازات
board تابلوی امتیازات
diplomatic privileges امتیازات دیپلماتیک
scoreboards تابلوی امتیازات
regalia امتیازات سلطنتی
diplomatic privileges امتیازات سیاسی
boarded تابلوی امتیازات
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
apanage امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored امتیاز گرفتن حساب امتیازات
evil favoured طرف توجه دارای امتیازات
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
scores امتیاز گرفتن حساب امتیازات
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
assert oneself حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
compilation تالیف
compilations تالیف
conflation تالیف
the profession of letters تالیف
copyrights حق تالیف
copyright حق تالیف
literary work تالیف
literary property حق تالیف
occupations حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
palating مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
postliminy or minium حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
compile تالیف کردن
map compilation تالیف نقشه
compiles تالیف کردن
syncretism تالیف عقایدمختلف
authorship تالیف و تصنیف
synthetism تالیف گرایی
compiled تالیف کردن
compiling تالیف کردن
copyright حق تالیف و تصنیف
copyrights حق تالیف و تصنیف
writes تالیف کردن
write تالیف کردن
compiles گرداوردن تالیف کردن
compile گرداوردن تالیف کردن
compiled گرداوردن تالیف کردن
essay تالیف مقاله نویسی
compiling گرداوردن تالیف کردن
coauthor شریک در تالیف ونگارش
essays تالیف مقاله نویسی
aliterary production فراورده یا محصول ادبی تالیف
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
preferentialism اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
pirated از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirate از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
pseudepigrapha نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
queenconsort زن پادشاه
sovereigns پادشاه
potentates پادشاه
Shahs پادشاه
monarchs پادشاه
potentate پادشاه
rex پادشاه
monarch پادشاه
sovereign پادشاه
constitutional monarch پادشاه
kings پادشاه
o king ای پادشاه
head of state پادشاه
our sovereingn پادشاه
Shah پادشاه
king پادشاه
kingless بی پادشاه
queen زن پادشاه
queens زن پادشاه
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
oberon پادشاه پریان
kingling پادشاه کوچک
king of england پادشاه انگلستان
regicide قتل پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
regicides قتل پادشاه
fit for a king لایق پادشاه
kings palace قصر پادشاه
kings palace کاخ پادشاه
sign manual امضا پادشاه
rial پادشاه ملکه
aeolus پادشاه تسالی یونان
king's counsel قاضی دادگاه پادشاه
his britannic majesty اعلیحضرت پادشاه انگلستان
regents نماینده پادشاه رئیس
king of birds پادشاه مرغان :دال
croesus کراسوس : پادشاه یونان
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
lord lieutenant نماینده پادشاه در ایالات
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal مهر شخصی پادشاه
raja or rajah راجه-امیریا پادشاه
regent نماینده پادشاه رئیس
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
dauphiness عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
gordian وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
the u kingdom کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states کشوری که پادشاه داشته باشد
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
kinglet پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
HMS مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
herod هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
they attended the king ایشان درخدمت پادشاه بودند
monarchical وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dauphin عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
priam پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
queen dowager زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
kingmaker کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
jacobite طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
infante جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
empire امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
romulus رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
homage اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Desornamentado [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
author : نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
lord chancellor بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
franchises حق مخصوص
specific مخصوص
especial مخصوص
extra special مخصوص
particular مخصوص
francs حق مخصوص
specifics مخصوص
franchise حق مخصوص
vest pocket مخصوص
favourite مخصوص
favorites مخصوص
favourites مخصوص
special مخصوص
particulars مخصوص
franc حق مخصوص
aides-de-camp اجودان مخصوص
aide-de-camp اجودان مخصوص
idiosyncrasy حال مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com