Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
right of self defence	حق دفاع مشروع
Search result with all words
legitimate defence	دفاع مشروع
self defence	دفاع مشروع
Other Matches
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
legitimates	مشروع
ill gotten	نا مشروع
illegal	نا مشروع
legitimated	مشروع
licit	مشروع
legitmate	مشروع
legal	مشروع
lawful	مشروع
loyal	مشروع
legitimate	مشروع
rightful	مشروع
legitimating	مشروع
legitimating	دارای حق مشروع
legitimates	دارای حق مشروع
legitimated	دارای حق مشروع
lawfully	بطور مشروع
legitimating	مانع مشروع
legitimates	مانع مشروع
legitimated	مانع مشروع
legitimate excuse	مانع مشروع
legitimised	مشروع کردن
legal	مشروع حقوقی
legitimate	دارای حق مشروع
legitimate	مانع مشروع
fair trade	تجارت مشروع
legitimises	مشروع کردن
dejure	مشروع بطورقانونی
illegitimate	غیر مشروع
lawful	مشروع شرعی
legal impediment	مانع مشروع
legit	حلال مشروع
legitimising	مشروع کردن
legitimization	مشروع کردن
legitimize	مشروع کردن
legitimized	مشروع کردن
legitimizes	مشروع کردن
legitimizing	مشروع کردن
legitimate advantage	منفعت مشروع
se defedendo	به عذردفاع مشروع
gravy	استفاده نا مشروع
illicit	نا مشروع مخالف مقررات
licitly	بطور مجاز یا مشروع
legitimately	بطور مشروع یا قانونی
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
legitimately	به طور مشروع یا قانونی صحیح
u. claims	دعاوی غیر مشروع یا ناحق
legitimist	هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
ill gotten	با وسایل غیر مشروع بدست امده
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
legtimize	مشروع کردن قانونی کردن
legitimatize	قانونی کردن مشروع کردن
munition	دفاع
pleading	دفاع
uncovered	بی دفاع
advocation	دفاع
defense	دفاع
czech defence	دفاع چک
apologias	دفاع
fencing	دفاع
parried	دفاع
parries	دفاع
apologia	دفاع
parry	دفاع
parrying	دفاع
one man block	تک دفاع
vindication	دفاع
answer	دفاع
tae	دفاع با پا
answered	دفاع
answering	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
answers	دفاع
block	دفاع
advocacy	دفاع
defend	دفاع
defended	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
defenses	دفاع
real will	مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
ball hawking	دفاع خوب
fencible	قابل دفاع
hasty defense	دفاع تعجیلی
fullback	دفاع پوششی
janisch defence	دفاع یانیش
kwon	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع شلیمان
internal defense	دفاع داخلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
extended defense	دفاع گسترده
ego defence	دفاع خود
buckler	دفاع کردن
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
benoni defence	دفاع بنونی
defense in depth	دفاع در عمق
defense in place	دفاع در محل
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
the right of self-defence	حق دفاع از خود
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
catenaccio	دفاع بتونی
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
three man block	دفاع سه نفره
to make a d.	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
to stick up for	دفاع کردن از
two knights' defence	دفاع دو اسب
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
tenability	دفاع پذیری
say a good word for	دفاع کردن
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع ناموجه
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
summetrical defence	دفاع متقارن
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
to defend [from]	دفاع کردن [از]
nagashi uke	دفاع پرسی
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
two man block	دفاع دونفره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
zone defence	دفاع منطقهای
backfield	دفاع نفوذی
pleaded	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
fend	دفاع کردن
asserts	دفاع کردن از
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
achi komi	دفاع فشاری
defensible	دفاع کردنی
coverage	دفاع پوششی
active defense	دفاع عامل
stand	دفاع مداوم
age ake	دفاع بالارونده
penetrated	نفوذ در دفاع
defendants	دفاع کننده
pleads	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
dog	دفاع بسته
penetrates	نفوذ در دفاع
dogging	دفاع بسته
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
dogs	دفاع بسته
defended	دفاع کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com