Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
snail
حلزون با پوسته
Search result with all words
slug
حلزون بدون پوسته
helicoid
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
Other Matches
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
desquamate
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
exfoliate
پوسته پوسته شدن
scabs
پوسته پوسته شدن
scab
پوسته پوسته شدن
slugs
حلزون
slugged
حلزون
snails
حلزون
snaillike
حلزون وار
cochlea
حلزون گوش
snailery
پرورشگاه حلزون
labyrinth
حلزون گوش
scallop
حلزون گرفتن
scallops
حلزون گرفتن
labyrinths
حلزون گوش
auditory labyrinth
حلزون شنوایی
holothurian
حلزون دریایی
cockleshells
صدف حلزون دوکپهای
spat
بچه حلزون مرافعه
mollusk
جانور نرم تن حلزون
cockleshell
صدف حلزون دوکپهای
shellfish
حلزون صدف دار
labium
لبه صدف حلزون
mollusc
جانور نرم تن حلزون
molluscs
جانور نرم تن حلزون
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
slugs
مثل حلزون حرکت کردن
slug
مثل حلزون حرکت کردن
soft shell
حلزون دارای صدف نرم
slugged
مثل حلزون حرکت کردن
hard clam
حلزون دارای کفههای صدفی سخت
ray
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
shelling
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
clam
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
skinned
پوسته
skin
پوسته
crusts
پوسته
crust
پوسته
stator
پوسته
skinning
پوسته
skins
پوسته
putamen
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
scurf
پوسته
membrance
پوسته
leprose
پوسته پوسته
shelly
پوسته پوسته
shuck
پوسته
single skinned
یک پوسته
chaff
پوسته
bushing
پوسته
flaky
پوسته پوسته
earth crust
پوسته
incrustment
پوسته
incrustation
پوسته
patagium
پوسته
cod
پوسته
upper crust
پوسته
encrustations
پوسته
sludge
پوسته یخ
membranes
پوسته
encrustation
پوسته
wythe
پوسته
membrane
پوسته
flaking
پوسته
cortices
پوسته
cases
پوسته
flake
پوسته
flaked
پوسته
case
پوسته
esquillage
پوسته
dish
پوسته
dishes
پوسته
cortex
پوسته
shell
پوسته
shells
پوسته
sleeve
پوسته
film
پوسته
filmed
پوسته
mantle
پوسته
mantles
پوسته
sleeves
پوسته
testa
پوسته
shelling
پوسته
layers
پوسته
layer
پوسته
erratic scab
پوسته جوش
membran
پوسته دار
ion sheath
پوسته یونی
outer shell
پوسته والانس
soft shelled
نرم پوسته
subsell
زیر پوسته
soft shell
نرم پوسته
sublevel
زیر پوسته
skin friction
مقاومت پوسته
encrustation
پوسته بندی
encrustations
پوسته بندی
scutum
پوسته استخوانی
rinded
پوسته دار
wing skin
پوسته بال
pelliculate
دارای پوسته
pellicular
پوسته دار
pellicle
پوسته نازک
oxide skin
پوسته اکسید
valence shell
پوسته والانس
soft skin
پوسته نرم
corrugated skin
پوسته موجدار
crust
پوسته زمین
earth's crust
پوسته زمین
earth crust
پوسته زمین
skin
پوسته ریخته گی
skinned
پوسته ریخته گی
skinning
پوسته ریخته گی
skins
پوسته ریخته گی
descaling
پوسته زدایی
damp proof membrane
پوسته نمبند
acetate film
پوسته استاتی
curing membrane
پوسته نگهبان
cupola shell
پوسته کوپل
crankcase
پوسته موتور
cooling shell
پوسته سردکننده
crusty
پوسته مانند
electron sheath
پوسته الکترونی
rawhide
پوسته خام
bushes
پوسته داخلی
rawhides
پوسته خام
slough
پوسته خارجی
pods
پوسته محافظ
endocarp
پوسته هسته
crusts
پوسته زمین
pod
پوسته محافظ
energy shell
پوسته انرژی
electron shell
پوسته الکترون
bush
پوسته داخلی
rear axle casing
پوسته محور عقب
half shell mold
قالب نیم پوسته
adapter sleeve
پوسته تطبیق دهنده
encrustation
پوسته دار سازی
encrustations
پوسته دار سازی
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
body fit sleeve
پوسته یا غلاف مناسب
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
tegmen
پوسته داخلی تخم
gear case
پوسته جعبه دنده
loricate
دارای پوسته محافظ
drop worm housing
پوسته حلزونی سقوطی
encrust
بشکل پوسته در اوردن
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
encrust
با پوسته یاقشری پوشاندن
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
front axle housing
پوسته اکسل جلو
film evaporator
تبخیر کننده پوسته
ectoclast
پوسته خارجی سلول
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
crust of the earth
پوسته یا قشر زمین
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
epicarp
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
to crust
[snow]
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
proctodaeum
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
crusts
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
crust
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clinker
تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
geotectonic
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com