Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings
حلقهای که بدان کلید می اویزند
Other Matches
timberhead
انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
cowlstaff
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
xt
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
chatelaine
زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
options
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
maniple
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
wherunto
که بدان
thereto
بدان
thereunto
بدان
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
thereto attached
پسوسته بدان
thereby
بدان وسیله
according as
چنانکه بدان سان که
whereat
که بدان جهت که در انجا
alt key
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
clicks
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key
کلید عملیاتی کلید تابعی
clicked
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
enhances
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
poetic justice
کامیابی خوبان و شکست بدان
paradoxically
بدان سان که باعقیده .....است
that is nothing like it
هیچ شباهتی بدان ندارد
the question referred to above
موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
gyrating
حلقهای
ring cartilage
حلقهای
gyrates
حلقهای
gyrated
حلقهای
gyrate
حلقهای
armillary
حلقهای
ring tailed
دم حلقهای
areolar
حلقهای
annular
حلقهای
cricoid
حلقهای
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
it was beneath my notice
مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
omnim gatherum
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
he had no evidence to go upon
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
where no human foot can tread
جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
it is not pervious to reasonov
بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
loop antenna
انتن حلقهای
extracyclic
برون حلقهای
girdling
حلقهای بریدن
ring counter
شمارنده حلقهای
girdle
حلقهای بریدن
ring network
شبکه حلقهای
ring structure
ساختار حلقهای
girdled
حلقهای بریدن
loop structure
ساختار حلقهای
girdles
حلقهای بریدن
loop sling
بند حلقهای
metamerism
تشکیل حلقهای
cyc;ization
حلقهای شدن
parrel
طناب حلقهای
cyclic impedance
ناگذرایی حلقهای
cyclic compound
ترکیب حلقهای
cycloalkanes
الکانهای حلقهای
tricyclic drugs
داروهای سه حلقهای
closed chain
زنجیر حلقهای
bicyclo compound
ترکیب دو حلقهای
bicyclic compound
ترکیب دو حلقهای
quasi cyclic
شبه حلقهای
cyclic admittance
گذرایی حلقهای
cyclic reactance
راکتانس حلقهای
plowhead
چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
an accessible place
جایی که راه یافتن بدان ممکن است
hobby
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
hobbies
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
self feeder
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
multireel file
پرونده چند حلقهای
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
ring shift
تغییر مکان حلقهای
macrocyclic effect
اثر درشت حلقهای
macrocyclic musks
مشکهای درشت حلقهای
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
indo iranian
وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
paroli
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
phonoscope
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
multireel sorting
مرتب کردن چند حلقهای
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
fused ring system
سیستم حلقهای جوش خورده
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
forbidden fruit
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
forbidden fruits
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
over production
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
mumpsimus
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
go cart
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
metameric
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
countered
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
countering
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
messages
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
self-
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
dvorak keyboard
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
peregrin falcon
یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
Manx
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
i take no interest in that
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
commutator
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
net ball
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
litmus
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
polycyclic
چند حلقهای چند دوری
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
line breaker
کلید خط
cotter
کلید
line switch
کلید خط
switch
کلید
pause/still key
کلید
switched
کلید
switches
کلید
single pole switch
کلید یک پل
three pole switch
کلید سه پل
branch switch
کلید
key
کلید
clef
کلید
shouldered arch
کلید
double pole switch
کلید دو پل
triple pole switch
کلید سه پل
one way switch
کلید یک پل
clue
کلید
clues
کلید
intermediate switch
کلید صلیبی
entrance switch
کلید کنتور
key hole
کلید خور
installasion switch
کلید برق
esc
کلید Esc
escape key
کلید انصراف
ins key
کلید Ins
key ring
حلقه کلید
industrial switch
کلید صنعتی
couple switch
کلید تزویج
keyless lamp socket
[سرپیچ بی کلید]
isolating switch
کلید بی بار
end key
کلید End
control switch
کلید فرمان
key bit
زبانه کلید
isolator
کلید ترنر
isolating switch
کلید ترنر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com