Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
bath-house
حمام عمومی
Search result with all words
therm
حمام عمومی گرما
therms
حمام عمومی گرما
Other Matches
sudatorium
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
water bath
حمام آب
bagnio
حمام
bathrooms
حمام
Turkish baths
حمام
bathroom
حمام
bath house
حمام
bain-marie
حمام آب
washrooms
حمام
washroom
حمام
water quench
حمام آب
bathhouse
حمام
double boiler
حمام آب
Turkish bath
حمام
waterbath
حمام آب
trays
حمام
sand bath
حمام شن
tray
حمام
copper bath
حمام مس
bath
حمام
toilet waters
عطر حمام
cockroaches
سوسک حمام
oil bath
حمام روغن
bathmats
پادری حمام
bathing caps
کلاه حمام
bathed
حمام فرنگی
bathmat
پادری حمام
bath
حمام فرنگی
bath
حمام ابکاری
bathrobes
رخت حمام
bathtubs
وان حمام
bathed
حمام ابکاری
bathing cap
کلاه حمام
sunbath
حمام افتاب
sun bath
حمام افتابی
sudatorium
حمام بخار
cockroach
سوسک حمام
steam bath
حمام بخار
shower bath
حمام دوش
sweating bath
حمام گرم
sweating bath
حمام بخار
thermae
حمام اب گرم
washcloth
لیف حمام
washcloth
کیسه حمام
vapour bath
حمام بخار
vaporarium
حمام بخار
unwashed
حمام نگرفته
ultrasonic bath
حمام فراصوتی
turkey bath
حمام شرقی
bathtub
وان حمام
a bath towel
حوله حمام
dyeing bath
حمام رنگرزی
hammam
حمام اسلامی
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
حمام
[با استخر]
bathhouse
حمام
[با استخر]
bathing tub
حمام فرنگی
swimming pool
حمام
[با استخر]
metal bath
حمام فلز
acid bath
حمام اسید
hypocaust
جهنم حمام
toilet water
عطر حمام
foam rubber
ابر حمام ابرلاستیکی
caldarium
گرمخانه در حمام رومی
oil bath lubrication
روغنکاری حمام روغن
salt bath furnace
کوره حمام نمک
basks
حمام افتاب گرفتن
roaches
سوسک حمام کجوله
sunbathe
حمام افتاب گرفتن
sunbathed
حمام افتاب گرفتن
sunbathes
حمام افتاب گرفتن
sunbathing
حمام افتاب گرفتن
bask
حمام افتاب گرفتن
basked
حمام افتاب گرفتن
basking
حمام افتاب گرفتن
roach
سوسک حمام کجوله
molten bath
حمام ذوب فلزات
furnaces
تون حمام وغیره
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
therm
واحد گرما حمام
therms
واحد گرما حمام
bathing clothes
لباس شنا
[حمام]
bathing clothes
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
لوازم شنا
[حمام]
swimming things
لوازم شنا
[حمام]
sauna
حمام بخار فنلاندی
swimming things
لباس شنا
[حمام]
furnace
تون حمام وغیره
shaking bath
حمام تکان دهنده
bathing things
لباس شنا
[حمام]
sun lamp
لامپ حمام آفتاب
sun lamps
لامپ حمام آفتاب
bathing gear
لباس شنا
[حمام]
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
saunas
حمام بخار فنلاندی
bath
ابتنی کردن حمام گرفتن
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
bathed
ابتنی کردن حمام گرفتن
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
What find bath.
عجب حمام خوبی است
bathmat
حصیر یا فرشک پای وان حمام
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
martemper
حمام گرم برای سخت کردن
bathmats
حصیر یا فرشک پای وان حمام
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
sponge
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponged
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponging
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
May I have a bath towel?
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
Frigi darium
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
wider
عمومی
common user
عمومی
oecumenical
عمومی
general porpose
عمومی
the public voice
عمومی
generic
عمومی
popular
عمومی
rife
عمومی
widest
عمومی
hackneyed
عمومی
wide
عمومی
ecumenic
عمومی
commoners
عمومی
commoners
:عمومی
common
عمومی
universal
عمومی
overt
عمومی
commonest
:عمومی
outline
خط عمومی
generals
عمومی
general
عمومی
commonest
عمومی
public
عمومی
outlining
خط عمومی
outlines
خط عمومی
outlined
خط عمومی
common
:عمومی
public domain
خط مشی عمومی
public affairs
روابط عمومی
public deposits
سپردههای عمومی
public expenditures
مخارج عمومی
public enterprises
موسسات عمومی
public facilities
تسهیلات عمومی
general supplies
اماد عمومی
general supplies
تدارکات عمومی
in the sight of the public
در انظار عمومی
public finance
مالیه عمومی
public goods
کالاهای عمومی
public image
تصور عمومی
public decency
عفت عمومی
public debt
قرضه عمومی
public welfare
رفاه عمومی
pissoir
مستراح عمومی
overhead costs
هزینههای عمومی
mass poverty
فقر عمومی
public order
نظم عمومی
mintster of public works
وزیرکارهای عمومی
official submission
مناقصه عمومی
prevailing
عمومی متداول
uniforms
عمومی متحدالمال
general welfare
رفاه عمومی
general theory
نظریه عمومی
public cost
هزینه عمومی
public borrowing
استقراض عمومی
public benefits
منافع عمومی
public amnsement
نمایشگاه عمومی
general support
پشتیبانی عمومی
public a
وکیل عمومی
potlatch
جشن عمومی
general tariff
تعرفه عمومی
plaza
میدان عمومی
open court
محکمه عمومی
general staff
ستاد عمومی
general factor
عامل عمومی
general equilibrium
تعادل عمومی
general education
اموزش عمومی
general depot
امادگاه عمومی
general depot
انبار عمومی
general damage
خسارت عمومی
general concepts
تدبیر عمومی
general cargo
بار عمومی
general assembly
مجمع عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com