English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (8 milliseconds)
English Persian
unwashed حمام نگرفته
Other Matches
sudatorium حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
uninspired الهام نگرفته
clean fingered رشوه نگرفته
unshaped شکل نگرفته
unshapen شکل نگرفته
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
unquestioned مورد بازپرسی قرار نگرفته
viewless مورد نظر قرار نگرفته
undergrad u te شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
landsman ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
The picture is not straight . عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
unschooled تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
uninitialized ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
raw wool پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
lazy lines سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
pretensioning پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
tray حمام
bath حمام
bagnio حمام
bathhouse حمام
waterbath حمام آب
copper bath حمام مس
sand bath حمام شن
bain-marie حمام آب
double boiler حمام آب
trays حمام
Turkish baths حمام
washrooms حمام
washroom حمام
Turkish bath حمام
water quench حمام آب
bathroom حمام
bathrooms حمام
water bath حمام آب
bath house حمام
discontinuous wefts پودهای منقطع [این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
washcloth کیسه حمام
washcloth لیف حمام
bathing cap کلاه حمام
swimming pool حمام [با استخر]
vapour bath حمام بخار
vaporarium حمام بخار
turkey bath حمام شرقی
bathhouse حمام [با استخر]
ultrasonic bath حمام فراصوتی
swimming bath [British E] [old-fashioned] حمام [با استخر]
bathing caps کلاه حمام
dyeing bath حمام رنگرزی
a bath towel حوله حمام
bath-house حمام عمومی
bathmat پادری حمام
bathmats پادری حمام
bathrobes رخت حمام
toilet water عطر حمام
toilet waters عطر حمام
hammam حمام اسلامی
thermae حمام اب گرم
steam bath حمام بخار
bathed حمام ابکاری
metal bath حمام فلز
bathtub وان حمام
hypocaust جهنم حمام
cockroaches سوسک حمام
bathing tub حمام فرنگی
bathed حمام فرنگی
acid bath حمام اسید
cockroach سوسک حمام
bathtubs وان حمام
oil bath حمام روغن
shower bath حمام دوش
sunbath حمام افتاب
sweating bath حمام گرم
bath حمام فرنگی
bath حمام ابکاری
sudatorium حمام بخار
sweating bath حمام بخار
sun bath حمام افتابی
basks حمام افتاب گرفتن
sunbathe حمام افتاب گرفتن
sauna حمام بخار فنلاندی
sunbathed حمام افتاب گرفتن
sunbathes حمام افتاب گرفتن
sunbathing حمام افتاب گرفتن
bask حمام افتاب گرفتن
bath dye حمام رنگرزی الیاف
basked حمام افتاب گرفتن
basking حمام افتاب گرفتن
therm حمام عمومی گرما
swimming things لباس شنا [حمام]
bathing things لباس شنا [حمام]
bathing gear لباس شنا [حمام]
bathing clothes لباس شنا [حمام]
bathing things لوازم شنا [حمام]
bathing gear لوازم شنا [حمام]
bathing clothes لوازم شنا [حمام]
therms واحد گرما حمام
therms حمام عمومی گرما
swimming things لوازم شنا [حمام]
therm واحد گرما حمام
saunas حمام بخار فنلاندی
shaking bath حمام تکان دهنده
furnaces تون حمام وغیره
roach سوسک حمام کجوله
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
roaches سوسک حمام کجوله
caldarium گرمخانه در حمام رومی
foam rubber ابر حمام ابرلاستیکی
sun lamp لامپ حمام آفتاب
sun lamps لامپ حمام آفتاب
oil bath lubrication روغنکاری حمام روغن
salt bath furnace کوره حمام نمک
furnace تون حمام وغیره
molten bath حمام ذوب فلزات
What find bath. عجب حمام خوبی است
salt bath hardening سخت گردانی حمام نمک
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
bathed ابتنی کردن حمام گرفتن
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
bath ابتنی کردن حمام گرفتن
martemper حمام گرم برای سخت کردن
bathmats حصیر یا فرشک پای وان حمام
bathmat حصیر یا فرشک پای وان حمام
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
tub حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble bath مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
tubs حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble baths مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
sponge ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
Frigi darium [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
sponging ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponged ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com