Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
spell
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
spells
حمله ناخوشی
Other Matches
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
disease
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
malady
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
diseases
ناخوشی
illness
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
ill health
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
maladies
ناخوشی
sickness
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
had health
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
trichosis
ناخوشی مو
dermatopathy
ناخوشی پوست
laryngopathy
ناخوشی خرخره
bulimy
ناخوشی گرسنگی
biliousness
ناخوشی زردابی
estival
ناخوشی تابستانی
enteropathy
ناخوشی رودهای
hepatic disease
ناخوشی جگر
liver trouble
ناخوشی جگر
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
livers
ناخوشی جگر
liver
ناخوشی جگر
morbid
ویژه ناخوشی
impaludism
ناخوشی مردابی
mal de mer
ناخوشی دریا
maldemer
ناخوشی دریا
pathognomomical
نماینده ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
diagnoses
تشخیص ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathogeny
پیدایش ناخوشی
microzym
میکرب ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
morbific
ناخوشی اور
myopathy
ناخوشی ماهیچه
morbific
تولیدکننده ناخوشی
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
bunt
ناخوشی قارچی گندم
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
pandemic
ناخوشی همه گیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
qualm
ناخوشی همه جاگیر
qualms
ناخوشی همه جاگیر
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
assaults
حمله
hysteria
حمله
assault
حمله
attacking line
خط حمله
time cut
ضد حمله
offense
حمله
offense,etc
حمله
assaulted
حمله
canvass
حمله
attack
حمله
venues
حمله
stound
حمله
onset
حمله
attacked
حمله
inroad
حمله
impugnment
حمله
impugnation
حمله
ictys
حمله
foray
حمله
forays
حمله
attacks
حمله
thrust
حمله
offence
حمله
offenses
حمله
sally
حمله
falling sickness
حمله
thrusts
حمله
thrusting
حمله
epileptic fit
حمله
venue
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
حمله
campaign
حمله
campaigned
حمله
campaigning
حمله
campaigns
حمله
sallies
حمله
onrush
حمله
spells
حمله
besetting
حمله پی در پی
canvasses
حمله
canvassing
حمله
seizure
حمله
seizures
حمله
assaulting
حمله
fit
حمله
fits
حمله
fittest
حمله
aggression
حمله
countering
حمله
spell
حمله
onslaught
حمله
counter
حمله
offensives
حمله
wide open
حمله
onslaughts
حمله
countered
حمله
assailment
حمله
spelled
حمله
offensive
<adj.>
حمله
canvassed
حمله
mycosis
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
air attack
حمله هوایی
charges
خطای حمله
absence attack
حمله غیاب
sortie
حمله ناگهانی
assailants
حمله کننده
envelopment
حمله احاطهای
excision of clause
دراوردن یک حمله
charge
خطای حمله
charge
حمله به حریف
epileptic seizure
حمله صرع
epileptic fit
غش حمله ایی
open to attack
در معرض حمله
sally
حمله ورشدن
blow in
حمله از میان خط
charges
حمله اتهام
assailant
حمله کننده
direction of attack
سمت حمله
echelon of attack
موج حمله
echelon of attack
رده حمله
assailable
قابل حمله
atilt
با حالت حمله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com