Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
foreign bill
حواله ارز خارجی
Other Matches
sight bill
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
order
حواله کرد حواله کردن دستور
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
foreign exchange
پول خارجی ارز خارجی
outwork
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
drafts
حواله
money order
حواله
money orders
حواله
transferring
حواله
drafted
حواله
draft
حواله
transfer
حواله
transfers
حواله
trasfer
حواله
cheque
حواله
assignments
حواله
cheques
حواله
assignment
حواله
bill
حواله
bills
حواله
warrants
حواله
warranting
حواله
warranted
حواله
order
حواله
warrant
حواله
money orders
حواله پولی
money orders
حواله پول
to the order of
به حواله کرد
transference
تحویل حواله
assigns
حواله کردن
acceptances
قبولی حواله
post order
حواله پستی
post office order
چک یا حواله پستی
pay voucher
حواله حقوقی
draft
حواله برات
order cheque
چک به حواله کرد
indorsation
حواله کردن
drafts
حواله برات
transfer of obligation
حواله مدنی
money order
حواله پولی
delivery order
حواله تحویل
delivery note
حواله تحویل
delegant
حواله دهنده
drafted
حواله برات
debenture
حواله دولتی
make a draft for
حواله کردن
drawer
حواله دهنده
drawers
حواله دهنده
bank draft
حواله بانکی
bank bill
حواله بانکی
back order release
حواله الف
assigner
حواله دهنده
assigning
حواله گیر
assigning
حواله کردن
acceptance
قبولی حواله
money order
حواله پول
assign
حواله کردن
assign
حواله گیر
assigns
حواله گیر
endorser
حواله دهنده
assignor
حواله دهنده
assigned
حواله گیر
draw a cheque for
حواله کردن
assigned
حواله کردن
overdrafts
حواله بی محل یا بی اعتبار
overdrafts
حواله زیادتر از اعتبار
overdraft
حواله بی محل یا بی اعتبار
overdraft
حواله زیادتر از اعتبار
assignment
حواله کردن مامورکردن
devisee
ذینفع حواله ارزی
assignments
حواله کردن مامورکردن
sight draft
برات یا حواله دیداری
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
warrent
حواله وسیله تضمین
advice note
حواله پیش پرداخت
money orders
حواله پستی وتلگرافی
money order
حواله پستی وتلگرافی
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bill of exchange
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
cashing
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
payable to order
قابل پرداخت به حواله کرد
cashed
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
overdraw
بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
divided warrant
حواله پرداخت سود سهام
endorsement
صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsements
صحه امضاء حواله شرح پشت سند
overdraw
بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
blank endorsement
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
oversea
خارجی
exoteric
خارجی
extern
خارجی
exteriors
خارجی
exterior
خارجی
extraneous
خارجی
exosphere
خارجی
abextra
خارجی
exotic
خارجی
gringos
خارجی
gringo
خارجی
outboard
خارجی
outward
خارجی
foreign
خارجی
exogenous
خارجی
outer
خارجی
international line
خط خارجی
aliens
خارجی
extra-
خارجی
external
خارجی
extra
خارجی
extras
خارجی
outside
خارجی
peripheral
خارجی
outsides
خارجی
outsiders
خارجی
outsider
خارجی
alien
خارجی
externals
خارجی
foreign law
حقوق خارجی
foreign deposit
سپرده خارجی
foreign loan
وام خارجی
concrete object
عین خارجی
acrotic
بیرونی خارجی
actine
قسمت خارجی
foreign currency
ارز خارجی
foreign particle
جسم خارجی
foreign trade
تجارت خارجی
imbody
صورت خارجی
inflow of foreign funds
ورودسرمایههای خارجی
immission
انتشار خارجی
arris
زاویه خارجی
alien enemy
دشمن خارجی
adventitious
خارجی الحاقی
foreign policy
سیاست خارجی
foreign reserves
ذخائر خارجی
foreign trade
بازرگانی خارجی
angle of emergence
زاویه خارجی
external security
امنیت خارجی
external force
نیروی خارجی
external store
انباره خارجی
external docuhentation
مستندات خارجی
external delay
تاخیر خارجی
external cost
هزینه خارجی
external control
کنترل خارجی
external command
فرمان خارجی
external symbol
علامت خارجی
external combustion
احتراق خارجی
external circuit
مدار خارجی
external storage
حافظه خارجی
external interrupt
وقفه خارجی
external reperence
ارجاع خارجی
external reference
ارجاع خارجی
external reference
مرجع خارجی
external pressure
فشار خارجی
external operation
عملیات خارجی
external menory
حافظه خارجی
external memory
حافظه خارجی
external storage
انباره خارجی
external load
بار خارجی
external label
برچسب خارجی
external benefits
فواید خارجی
external armature
ارمیچر خارجی
extrinsic
بیرونی خارجی
extrinsic factor
عامل خارجی
foreign aid
کمک خارجی
ectoparasite
انگل خارجی
external transaction
معاملات خارجی
foreign bill
برات خارجی
foreign currencies
پولهای خارجی
face
نمای خارجی
external sort
جورکردن خارجی
exteroceptive
محرک خارجی
exterior varnish
لاک خارجی
exterior varnish
جلای خارجی
exterior ballistics
بالیستیک خارجی
external thread
دنده خارجی
external variable
متغیر خارجی
exosphere
قسمت خارجی جو
externalities
پی امدهای خارجی
externalities
اثرات خارجی
externalization
خارجی کردن
faces
نمای خارجی
spillover benefits
منافع خارجی
outside view
نمای خارجی
outside view
منظره خارجی
foreign national
تبعه خارجی
foreign national
ملیت خارجی
outward opening
دهانه خارجی
foreign exchange
ارز خارجی
foreign exchange
پول خارجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com