Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English
Persian
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
Other Matches
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
nymph
حوری
nymphs
حوری
sea nymph
حوری دریایی
nix
حوری دریایی
siren
حوری دریایی
sirenic
حوری دریایی
thetis
حوری دریایی
daphne
حوری دریایی
water nymph
حوری دریایی
dryad
حوری جنگلی
sirenian
حوری وار
wood nymph
حوری جنگل
mermaid
حوری دریایی
oceanid
حوری دریایی
mermaids
حوری دریایی
houri
حوری بهشتی
hamadryad
حوری جنگلی
oread
حوری کوهستانی
sirens
حوری دریایی
siren
اژیر حوری مانند
sirenic
اژیر حوری مانند
sirens
اژیر حوری مانند
sirenian
شبیه حوری دریایی
nymphic
وابسته به حوری یا پری دریایی
menad
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
nymphean
وابسته به حوری دریایی حور نشین
maenad
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
houri
حوری the of girl eyed black,white-skinned paradisea uslim
nereid
هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
hermaphroditus
پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
river clay
گل رودخانه
rever
رودخانه
glaciers
رودخانه یخ
glacier
رودخانه یخ
river gravel
شن رودخانه
river
رودخانه
river line
خط رودخانه
rivers
رودخانه
stream
رودخانه ابراهه
lethe
اب رودخانه بزرخ
conferva
علف رودخانه
headwater
بالادست رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
head stream
سرچشمه رودخانه
levee
کناره رودخانه
ostiary
دهانه رودخانه
water system
رودخانه و شعبات ان
river trip
مسافرت رودخانه ای
river trip
گردش رودخانه ای
along the river
درامتداد رودخانه
the river karoon
رودخانه کارون
the karoon river
رودخانه کارون
stethe
ساحل رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
riparian
ساحل رودخانه زی
river line
خط ساحل رودخانه
river mouth
دهانه رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
riverbed
بستر رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
an open river
رودخانه باز
river bank
ساحل رودخانه
upstream
بالای رودخانه
bight
پیچ رودخانه
strand
لایه رودخانه
river bed
بستر رودخانه
strands
لایه رودخانه
alpheus
رب النوع رودخانه
river beds
بستر رودخانه
streamed
رودخانه ابراهه
streams
رودخانه ابراهه
by water
از راه رودخانه
low water
فروکش اب رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
spanning
پل زدن روی رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
keelboatman
کرجی بان رودخانه
keelboat
قایق پهن رودخانه
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
riverain
ساکن ساحل رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
river bed level
تراز بستر رودخانه
head water
قسمت بالادست رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
riparian
وابسته بکنار رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
spanned
پل زدن روی رودخانه
fluvial
زیست کننده در رودخانه
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
basins
حوزه رودخانه ابگیر
basin
حوزه رودخانه ابگیر
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
upstream
مخالف جریان رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
bank effect
اثر کناره رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
estacade
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
terrigenous
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
acheval
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
caisson
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman
بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com