Dictiornary-Farsi | حوزه اب زیرزمینی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ground water basin	حوزه اب زیرزمینی


Other Matches

period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
cut out	وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine	سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
underground	زیرزمینی
subterranean	زیرزمینی
subsurface water	اب زیرزمینی
subsurface ice	یخ زیرزمینی
cellar	زیرزمینی
cellars	زیرزمینی
ground water	اب زیرزمینی
underground water	اب زیرزمینی
fixed ground water	اب زیرزمینی ماندگار
ground water runoff	جریان زیرزمینی
ground water storage	اب انباشت زیرزمینی
earth house	خانه زیرزمینی
dug out	پناهگاه زیرزمینی
tunneling	دالان زیرزمینی
tunneled	دالان زیرزمینی
tunnel	دالان زیرزمینی
tunnels	دالان زیرزمینی
ground water table	سطح اب زیرزمینی
caverns	حفره زیرزمینی
cavern	حفره زیرزمینی
tunnelled	دالان زیرزمینی
grotto	غار زیرزمینی
grottoes	غار زیرزمینی
grottos	غار زیرزمینی
underground	شبکه زیرزمینی
camouflet	حفره زیرزمینی
ground water table	سفره اب زیرزمینی
ground water trench	بریدگی اب زیرزمینی
ground water	ابهای زیرزمینی
burrow	سوراخ زیرزمینی
mines	راه زیرزمینی
mined	راه زیرزمینی
mine	راه زیرزمینی
under ground mining	استخراج زیرزمینی
under ground working	استخراج زیرزمینی
under ground survey	برداشت زیرزمینی
underdrain	زهکش زیرزمینی
underground cable	کابل زیرزمینی
underground furnace	کوره زیرزمینی
underground mine	معدم زیرزمینی
burrowed	سوراخ زیرزمینی
burrowing	سوراخ زیرزمینی
mattamore	انبار زیرزمینی
subbing	ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage	زهکشی زیرزمینی
kobold	غول زیرزمینی
subsoil irrigation	ابیاری زیرزمینی
burrows	سوراخ زیرزمینی
metro	راه آهن زیرزمینی
metros	راه آهن زیرزمینی
kanat	کانالهای زه کشی زیرزمینی
hypogeum	قسمت زیرزمینی بنا
underground railway	راه اهن زیرزمینی
hydrogeology	بررسی ابهای زیرزمینی
fluctutaion of water table	نوسان سفره اب زیرزمینی
under ground	راه اهن زیرزمینی
underground	راه اهن زیرزمینی
atomic underground burst	ترکش زیرزمینی اتمی
actual velocity of ground water	سرعت واقعی اب زیرزمینی
rhizmatous	دارای ساقه زیرزمینی
silo	مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous	تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
culverts	لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space	زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
lateral	افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert	لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
rhizomatous	دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
intrapermafrost water	ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus	شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
areas	حوزه
department	حوزه
presidency	حوزه
districts	حوزه
departments	حوزه
scope	حوزه
zones	حوزه
zone	حوزه
realms	حوزه
aquifer	حوزه
jurisdication	حوزه
district	حوزه
circuity	حوزه
precincts	حوزه
spheres	حوزه
realm	حوزه
sphere	حوزه
extent	حوزه
precinct	حوزه
area	حوزه
ambit	حوزه
ranges	حوزه
ranged	حوزه
range	حوزه
basin	حوزه
basins	حوزه
domains	حوزه
domain	حوزه
zero field	بی حوزه
fields	حوزه
fielded	حوزه
field	حوزه
dowse	پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
keyth rope system	شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
molehills	توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehill	توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
accross the slope system	شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
test bay	حوزه ازمایش
magnetic fields	حوزه مغناطیسی
domains	حوزه دایره
circles	محفل حوزه
circled	محفل حوزه
circle	محفل حوزه
constituencies	حوزه انتخاباتی
span of control	حوزه نظارت
seepage area	حوزه تراوش
scope of coverage	حوزه عمل
circuit	جریان حوزه
department	حوزه کمیته
prefecture	حوزه اداری
magnetic field	حوزه مغناطیسی
circuit	حوزه قضائی
domain	حوزه دایره
electorates	حوزه انتخابیه
circuits	جریان حوزه
module	حوزه گنجایش
modules	حوزه گنجایش
constituencies	حوزه انتخابیه
constituency	حوزه انتخاباتی
constituency	حوزه انتخابیه
electorate	حوزه انتخابیه
departments	حوزه کمیته
judicature	حوزه قضایی
scope	قلمرو حوزه
catchment areas	حوزه ابریز
drainage area	حوزه ابخیز
drainage basin	حوزه زهکش
circling	محفل حوزه
f.of operations	حوزه عملیات
catchment area	حوزه ابریز
image field	حوزه تصویر
drainge area	حوزه زهکشی
circuits	حوزه قضائی
induction field	حوزه القائی
free field	حوزه ازاد
chapelry	حوزه کلیسا
apanage	حوزه درامداتفاقی
precincts	بخش حوزه
precinct	بخش حوزه
kingdom	حوزه اقتدار
blind drainage area	حوزه ابریز بسته
constituency	هیات موکلان یک حوزه
basin area	حوزه ابریز رودخانه
catchment area	حوزه ابخیز ابگیر
compass	حدود وثغور حوزه
free trade area	حوزه تجارت ازاد
constituencies	هیات موکلان یک حوزه
flooding area	حوزه سیل گیر
bolson	حوزه ابریز بسته
catchment areas	حوزه ابخیز ابگیر
catchment	حوزه ابریز مرزی
circuits	حوزه صلاحیت دادگاه
basins	حوزه رودخانه ابگیر
venues	حوزه صلاحیت دادگاه
intersplere	در حوزه یکدیگر امدن
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
coil field	حوزه سیم پیچ
circuit	حوزه صلاحیت دادگاه
active zone of well	حوزه فعال چاه
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
magnetic deflection	انحراف در حوزه مغناطیسی
flashing	کاهش حوزه مغناطیسی
intendancy	مدیریت حوزه مباشرت
venue	حوزه صلاحیت دادگاه
see	مقر یا حوزه اسقفی
basin	حوزه رودخانه ابگیر
sees	مقر یا حوزه اسقفی
polls	حوزه رای گیری
polled	حوزه رای گیری
poll	حوزه رای گیری
observation pipe	لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
suprapermafrost	ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
junction well	چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
mole hill	توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
circuits	حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit	حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote	رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law	در حوزه عمل قانون بودن
well field	حوزه تغذیه کننده چاه
runoff	جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
pocket borough	حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
degaussing	تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
vicariate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
earth	حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths	حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
rain discharge	حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی