Dictiornary-Farsi | حوزه ازمایش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
test bay	حوزه ازمایش


Other Matches

period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
use testing	ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout	ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method	عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test	ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element	دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test	ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
insulation test	ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination	بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
service test	ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test	ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test	ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test	ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
environmental test	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester	دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
precincts	حوزه
zero field	بی حوزه
realms	حوزه
realm	حوزه
range	حوزه
basins	حوزه
areas	حوزه
area	حوزه
presidency	حوزه
department	حوزه
zone	حوزه
zones	حوزه
ranges	حوزه
precinct	حوزه
ranged	حوزه
scope	حوزه
district	حوزه
ambit	حوزه
districts	حوزه
basin	حوزه
departments	حوزه
aquifer	حوزه
domains	حوزه
field	حوزه
circuity	حوزه
domain	حوزه
fielded	حوزه
extent	حوزه
sphere	حوزه
spheres	حوزه
fields	حوزه
jurisdication	حوزه
image field	حوزه تصویر
apanage	حوزه درامداتفاقی
ground water basin	حوزه اب زیرزمینی
drainge area	حوزه زهکشی
free field	حوزه ازاد
f.of operations	حوزه عملیات
span of control	حوزه نظارت
drainage area	حوزه ابخیز
drainage basin	حوزه زهکش
module	حوزه گنجایش
chapelry	حوزه کلیسا
modules	حوزه گنجایش
circle	محفل حوزه
circled	محفل حوزه
circles	محفل حوزه
circling	محفل حوزه
magnetic field	حوزه مغناطیسی
magnetic fields	حوزه مغناطیسی
seepage area	حوزه تراوش
scope of coverage	حوزه عمل
department	حوزه کمیته
prefecture	حوزه اداری
electorates	حوزه انتخابیه
induction field	حوزه القائی
judicature	حوزه قضایی
constituencies	حوزه انتخاباتی
constituencies	حوزه انتخابیه
constituency	حوزه انتخاباتی
constituency	حوزه انتخابیه
kingdom	حوزه اقتدار
electorate	حوزه انتخابیه
departments	حوزه کمیته
domain	حوزه دایره
circuit	حوزه قضائی
circuit	جریان حوزه
precinct	بخش حوزه
precincts	بخش حوزه
catchment area	حوزه ابریز
catchment areas	حوزه ابریز
circuits	جریان حوزه
scope	قلمرو حوزه
domains	حوزه دایره
circuits	حوزه قضائی
catchment areas	حوزه ابخیز ابگیر
circuits	حوزه صلاحیت دادگاه
flashing	کاهش حوزه مغناطیسی
basin area	حوزه ابریز رودخانه
basins	حوزه رودخانه ابگیر
catchment area	حوزه ابخیز ابگیر
constituency	هیات موکلان یک حوزه
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
active zone of well	حوزه فعال چاه
see	مقر یا حوزه اسقفی
venues	حوزه صلاحیت دادگاه
polls	حوزه رای گیری
circuit	حوزه صلاحیت دادگاه
venue	حوزه صلاحیت دادگاه
basin	حوزه رودخانه ابگیر
sees	مقر یا حوزه اسقفی
free trade area	حوزه تجارت ازاد
flooding area	حوزه سیل گیر
polled	حوزه رای گیری
intendancy	مدیریت حوزه مباشرت
bolson	حوزه ابریز بسته
blind drainage area	حوزه ابریز بسته
compass	حدود وثغور حوزه
poll	حوزه رای گیری
constituencies	هیات موکلان یک حوزه
intersplere	در حوزه یکدیگر امدن
coil field	حوزه سیم پیچ
magnetic deflection	انحراف در حوزه مغناطیسی
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
catchment	حوزه ابریز مرزی
circuits	حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit	حوزه قضایی یک قاضی دور
well field	حوزه تغذیه کننده چاه
to come within the scope of the law	در حوزه عمل قانون بودن
plural vote	رای یک تن در چند حوزه انتخابی
runoff	جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
degaussing	تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough	حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicarate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
trials	ازمایش
examen	ازمایش
assay	ازمایش
checking	ازمایش
vetting	ازمایش
tests	ازمایش
g	ازمایش
tested	ازمایش
shy	ازمایش
shies	ازمایش
shied	ازمایش
experiment	ازمایش
experimenting	ازمایش
experimented	ازمایش
screening	ازمایش
shyer	ازمایش
shyest	ازمایش
shying	ازمایش
experimentation	ازمایش
experiments	ازمایش
assays	ازمایش
testing	ازمایش
trial	ازمایش
testing of materials	ازمایش مواد
tension test	ازمایش کشش
inspection test	ازمایش کار
line tester	ازمایش کننده خط
insulation voltage	فشار ازمایش
program testing	ازمایش برنامه
hardness test	ازمایش سختی
intelligence test	ازمایش هوش
impact test	ازمایش ضربه
izod test	ازمایش ایزود
testing of materials	ازمایش مصالح
hanging test	ازمایش کشش
hammer test	ازمایش سقوطی
testing time	زمان ازمایش
examination of the soil	ازمایش خاک
to bring to the proof	ازمایش کردن
evaluation score	نمره ازمایش
torsion test	ازمایش پیچش
drop test	ازمایش ضربهای
drop test	ازمایش سقوطی
drift test	ازمایش رانش
triable	ازمایش کردنی
experimental design	طرح ازمایش
experimentalist	اهل ازمایش
gage	ازمایش کردن
trial and erroe	ازمایش و خطا
fatigue test	ازمایش خستگی
flattening test	ازمایش توزیعی
testing stand	میز ازمایش
final test	ازمایش نهائی
factorial design	ازمایش فاکتوریل
explosion proof	ازمایش- انفجار
image test	ازمایش تصویر
spot test	ازمایش فوری
self test	ازمایش خودکار
sedimentation test	ازمایش تهنشینی
test bed	میز ازمایش
saturation testing	ازمایش اشباعی
test bed	صفحه ازمایش
regression testing	ازمایش رگرسیون
test clip	گیره ازمایش
rattler test	ازمایش تردی
rattler test	ازمایش تورق
random test	ازمایش پیشامدی
test course	مسافت ازمایش