Dictiornary-Farsi | حکومت خدا حکومت روحانیون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون


Search result with all words

hierocracy	حکومت روحانیون
Other Matches

hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
governments	حکومت
gynocracy	حکومت زن
gynarchy	حکومت زن
administration	حکومت
administrations	حکومت
government	حکومت
raj	حکومت
dominion	حکومت
despotic rule	حکومت مطلقه
despotic rule	حکومت استبدادی
duumvirate	حکومت دو نفری
caesarism	حکومت امپراطوری
dyarchy	حکومت دوپادشاه
constitutional government	حکومت مشروطه
caesarism	حکومت مطلقه
sword law	حکومت سرنیزه
democratic government	حکومت ملی
central government	حکومت مرکزی
czarisme	حکومت تزاری
czarisme	حکومت قیصری
constitutionalism	حکومت مشروطه
coalition government	حکومت ائتلافی
autarky	حکومت استبدادی
autarchy	حکومت استبدادی
polities	طرز حکومت
martial rule	حکومت نظامی
the sabre	حکومت نظامی
autocracy	حکومت مستقل
autocracy	حکومت مطلق
governmentalist	حکومت گرا
theonomy	حکومت خدایی
under the seway of	تحت حکومت
polity	طرز حکومت
despotism	حکومت مطلقه
thearchy	حکومت خدایان
thalassocracy	حکومت بر دریاها
martial law	حکومت نظامی
police states	حکومت پلیسی
police state	حکومت پلیسی
monarchy	حکومت سلطنتی
monarchies	حکومت سلطنتی
governance	طرز حکومت
sword law	حکومت قلدری
self goverment	حکومت مستقل
mobocracy	حکومت رجاله ها
mixed government	حکومت مختلط
military government	حکومت نظامی
local government	حکومت محلی
nomocracy	حکومت قانونی
self goverment	حکومت بر نفس
parliamentarism	حکومت پارلمانی
quirinal	حکومت ایتالیا
puppet government	حکومت پوشالی
prelacy	حکومت روحانی
presidential government	حکومت جمهوری
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
plutartchy	حکومت دولتمندان
seat of government	مقر حکومت
parliamentary government	حکومت پارلمانی
kakistocracy	بدترین حکومت
governmentalism	حکومت گرایی
governable	قابل حکومت
gerontocrasy	حکومت پیران
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
federal government	حکومت متحده
fair arbitration	حکومت عدل
enemy state	حکومت دشمن
stratocracy	حکومت نظامیان
statolatry	حکومت پرستی
governor's seat	حکومت نشین
governorship	استانداری حکومت
home rule	حکومت داخلی
home rule	حکومت ملی
hagiocrasy	حکومت مقدسان
gynocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت نسوان
gynecocracy	حکومت زنان
gynaecocracy	حکومت زنان
governorship	حکومت حکمرانی
dyarchy	حکومت دومجلسی
governed	حکومت کردن
democracy	حکومت ملی
aristocracies	حکومت اشرافی
aristocracy	حکومت اشرافی
dictatorship	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
reigns	حکومت حکمفرمایی
plutocracy	حکومت دولتمندان
plutocracy	حکومت توانگران
fascism	حکومت فاشیستی
plutocracies	حکومت دولتمندان
plutocracies	حکومت توانگران
plutocracies	حکومت اغنیاء
condominiums	حکومت مشترک
rule	حکومت سلطه
govern	حکومت کردن
rule	حکومت کردن
condominium	حکومت مشترک
technocracy	حکومت اربابان فن
democracies	حکومت ملی
dictatorships	حکومت استبدادی
theocracies	حکومت مذهب
theocracy	حکومت مذهب
technocracies	حکومت اربابان فن
reigned	حکومت حکمفرمایی
regimens	دسته حکومت
rTgimes	طرز حکومت
regimen	دسته حکومت
regime	طرز حکومت
regimes	طرز حکومت
misruling	بد حکومت کردن
misrules	بد حکومت کردن
misruled	بد حکومت کردن
misrule	بد حکومت کردن
imperialism	حکومت امپراتوری
reign	حکومت حکمفرمایی
governs	حکومت کردن
plutocracy	حکومت اغنیاء
pentarchy	اتحاد پنج حکومت
pentarchy	حکومت پنج تنی
technocracy	حکومت کارشناسان فنی
seigneury	قلمرو حکومت لرد
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
technocracies	حکومت کارشناسان فنی
domineer	مستبدانه حکومت کردن
stratocracy	حکومت یا دولت نظامی
democratism	اصول حکومت ملی
declare martial	اعلان حکومت نظامی
state of martial law	حالت حکومت نظامی
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
polyarchy	حکومت چند تنی
polycracy	حکومت چند تنی
regime	روش حکومت پرهیزغذایی
rTgimes	روش حکومت پرهیزغذایی
interregna	دوره حکومت موقتی
self government	حکومت به دست مردم
squirarchy	حکومت ملاکین واربابان
lese majesty	خیانت علیه حکومت
lese majeste	خیانت علیه حکومت
squirearchy	حکومت ملاکین واربابان
heptarchy	حکومت هفت نفری
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
khanate	قلمرو حکومت خان
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
octarchy	حکومت هشت تنی
ochlocracy	حکومت توده خلق
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
mobocracy	حکومت عوام الناس
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
regimes	روش حکومت پرهیزغذایی
martial rule	تحت حکومت نظامی
interrex	رئیس حکومت موقتی
tyrannising	مستبدانه حکومت کردن
decentralising	حکومت محلی دادن
decentralize	حکومت محلی دادن
decentralizes	حکومت محلی دادن
decentralizing	حکومت محلی دادن
tyrannised	فالمانه حکومت کردن
tyrannised	مستبدانه حکومت کردن
tyrannized	فالمانه حکومت کردن
interregnum	دوره حکومت موقتی
interregnums	دوره حکومت موقتی
tyrannises	فالمانه حکومت کردن
decentralises	حکومت محلی دادن
decentralised	حکومت محلی دادن
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
tyrannising	فالمانه حکومت کردن
tyrannize	مستبدانه حکومت کردن
tyrannize	فالمانه حکومت کردن
tyrannized	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes	فالمانه حکومت کردن
tyrannizing	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing	فالمانه حکومت کردن
tyrannises	مستبدانه حکومت کردن
democracy	حکومت قاطبه مردم
democracies	حکومت قاطبه مردم
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی
self-government	حکومت بدست مردم
terrorization	حکومت باتهدید وارعاب
aristocrate	طرفدار حکومت اشراف
steers	حکومت اداره کردن
steered	حکومت اداره کردن
parliamentarians	طرفدار حکومت پارلمانی
colonial government	دولت یا حکومت مستعمراتی
subject to the british rule	تابع حکومت انگلیس
steer	حکومت اداره کردن