Dictiornary-Farsi | حکومت پوشالی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
puppet government	حکومت پوشالی


Other Matches

chaffy	پوشالی
figurehead	رئیس پوشالی
kangaroo courts	دادگاه پوشالی
figureheads	رئیس پوشالی
kangaroo court	دادگاه پوشالی
vassal atate	دولت پوشالی
puppet government	دولت پوشالی
jackstraw	ادم پوشالی یا کاهی
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
kangoroo court	دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
house of cards	طرح پوشالی [اصطلاح مجازی ]
jacal	کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
figure head	مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
administrations	حکومت
administration	حکومت
gynarchy	حکومت زن
raj	حکومت
government	حکومت
dominion	حکومت
governments	حکومت
gynocracy	حکومت زن
self goverment	حکومت بر نفس
parliamentarism	حکومت پارلمانی
nomocracy	حکومت قانونی
caesarism	حکومت امپراطوری
martial law	حکومت نظامی
monarchy	حکومت سلطنتی
self goverment	حکومت مستقل
autarchy	حکومت استبدادی
seat of government	مقر حکومت
parliamentary government	حکومت پارلمانی
sword law	حکومت سرنیزه
autarky	حکومت استبدادی
mobocracy	حکومت رجاله ها
quirinal	حکومت ایتالیا
police states	حکومت پلیسی
governorship	استانداری حکومت
prelacy	حکومت روحانی
autocracy	حکومت مطلق
presidential government	حکومت جمهوری
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
plutartchy	حکومت دولتمندان
polities	طرز حکومت
polity	طرز حکومت
despotism	حکومت مطلقه
monarchies	حکومت سلطنتی
police state	حکومت پلیسی
autocracy	حکومت مستقل
caesarism	حکومت مطلقه
central government	حکومت مرکزی
gerontocrasy	حکومت پیران
governance	طرز حکومت
governmentalism	حکومت گرایی
martial rule	حکومت نظامی
governor's seat	حکومت نشین
governorship	حکومت حکمرانی
gynaecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت نسوان
gynocracy	حکومت زنان
hagiocrasy	حکومت مقدسان
home rule	حکومت ملی
home rule	حکومت داخلی
kakistocracy	بدترین حکومت
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
federal government	حکومت متحده
governable	قابل حکومت
coalition government	حکومت ائتلافی
constitutional government	حکومت مشروطه
constitutionalism	حکومت مشروطه
mixed government	حکومت مختلط
czarisme	حکومت قیصری
czarisme	حکومت تزاری
democratic government	حکومت ملی
despotic rule	حکومت مطلقه
despotic rule	حکومت استبدادی
hierocracy	حکومت روحانیون
military government	حکومت نظامی
duumvirate	حکومت دو نفری
dyarchy	حکومت دوپادشاه
dyarchy	حکومت دومجلسی
enemy state	حکومت دشمن
fair arbitration	حکومت عدل
local government	حکومت محلی
technocracy	حکومت اربابان فن
under the seway of	تحت حکومت
aristocracy	حکومت اشرافی
governs	حکومت کردن
democracies	حکومت ملی
aristocracies	حکومت اشرافی
sword law	حکومت قلدری
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
democracy	حکومت ملی
fascism	حکومت فاشیستی
stratocracy	حکومت نظامیان
plutocracies	حکومت اغنیاء
plutocracies	حکومت توانگران
dictatorship	حکومت استبدادی
theonomy	حکومت خدایی
dictatorships	حکومت استبدادی
condominium	حکومت مشترک
condominiums	حکومت مشترک
technocracies	حکومت اربابان فن
thalassocracy	حکومت بر دریاها
govern	حکومت کردن
governed	حکومت کردن
the sabre	حکومت نظامی
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
rule	حکومت کردن
rule	حکومت سلطه
thearchy	حکومت خدایان
plutocracies	حکومت دولتمندان
plutocracy	حکومت توانگران
regimens	دسته حکومت
regimen	دسته حکومت
rTgimes	طرز حکومت
regimes	طرز حکومت
regime	طرز حکومت
imperialism	حکومت امپراتوری
misruling	بد حکومت کردن
misrules	بد حکومت کردن
misruled	بد حکومت کردن
reign	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
reigns	حکومت حکمفرمایی
plutocracy	حکومت اغنیاء
governmentalist	حکومت گرا
plutocracy	حکومت دولتمندان
statolatry	حکومت پرستی
misrule	بد حکومت کردن
khanate	قلمرو حکومت خان
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
lese majeste	خیانت علیه حکومت
lese majesty	خیانت علیه حکومت
technocracies	حکومت کارشناسان فنی
democratism	اصول حکومت ملی
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
regime	روش حکومت پرهیزغذایی
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
decentralize	حکومت محلی دادن
martial rule	تحت حکومت نظامی
heptarchy	حکومت هفت نفری
rTgimes	روش حکومت پرهیزغذایی
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
domineer	مستبدانه حکومت کردن
regimes	روش حکومت پرهیزغذایی
interrex	رئیس حکومت موقتی
declare martial	اعلان حکومت نظامی
tyrannized	مستبدانه حکومت کردن
decentralising	حکومت محلی دادن
decentralizes	حکومت محلی دادن
decentralizing	حکومت محلی دادن
tyrannises	مستبدانه حکومت کردن
tyrannised	فالمانه حکومت کردن
tyrannised	مستبدانه حکومت کردن
state of martial law	حالت حکومت نظامی
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
polycracy	حکومت چند تنی
polyarchy	حکومت چند تنی
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
tyrannize	فالمانه حکومت کردن
tyrannises	فالمانه حکومت کردن
decentralised	حکومت محلی دادن
tyrannized	فالمانه حکومت کردن
tyrannizes	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes	فالمانه حکومت کردن
tyrannizing	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing	فالمانه حکومت کردن
squirearchy	حکومت ملاکین واربابان
squirarchy	حکومت ملاکین واربابان
self government	حکومت به دست مردم
tyrannize	مستبدانه حکومت کردن
tyrannising	فالمانه حکومت کردن
seigneury	قلمرو حکومت لرد
tyrannising	مستبدانه حکومت کردن
interregna	دوره حکومت موقتی
interregnum	دوره حکومت موقتی
steer	حکومت اداره کردن
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians	طرفدار حکومت پارلمانی
mobocracy	حکومت عوام الناس
aristocrate	طرفدار حکومت اشراف
octarchy	حکومت هشت تنی
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
terrorization	حکومت باتهدید وارعاب