Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
out of bounds
خارج شدن توپ از محدوده زمین
Search result with all words
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
Other Matches
square out
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
normal
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
floored
محدوده زمین
floor
محدوده زمین
playing area
محدوده زمین
floors
محدوده زمین
in-
توپ در محدوده زمین
in
توپ در محدوده زمین
infield
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
leg
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
thrower in
پرتابگر خارج از زمین
The ball was out of bounds.
توپ خارج
[از زمین بازی]
بود.
ditch
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
spans
محدوده
ranges
محدوده
scope
محدوده
confining
محدوده
ranged
محدوده
confine
محدوده
span
محدوده
spanned
محدوده
spanning
محدوده
range
محدوده
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
fair territory
محدوده خطا
time limit
محدوده زمانی
range check
بررسی محدوده
sin bin
محدوده پنالتی
soft cell boundaries
محدوده ازاد سل
grade
سطح یا محدوده
ranges
حدود محدوده
number range
محدوده اعداد
range
حدود محدوده
error range
محدوده خطا
zone
حیطه محدوده
zones
حیطه محدوده
ranged
حدود محدوده
normal range
محدوده عادی
transmission limit
محدوده فرافرستی
time limits
محدوده زمانی
grades
سطح یا محدوده
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
bands
محدوده فرکانس ها بین دو حد
frequency range
محدوده فرکانس نامی
bank switching
راه گزینی محدوده
band
محدوده فرکانس ها بین دو حد
leg hit
ضربه بسمت محدوده توپزن
palette
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
trap shot
ضربه به گوی از محدوده ماسهای
palettes
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
outside
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
families
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
family
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
newton
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
short line
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
confidence level
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
outsides
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
repertoire
محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
bands
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
skid pad
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
band
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
UHF
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
popping crease
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
center of gravity envelope
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
quantifier
علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
leg theory
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
special
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
platform
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
trapped
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
third
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
thirds
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
radio frequency
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
platforms
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
private
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
privates
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
fairness
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
ps/
محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
colour
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
center of gravity limits
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
normalising
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalizes
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalises
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalised
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
normalize
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
CLUT
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
grid
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
grids
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
IBM
محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
scalar
پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
SPARC
پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود
imperialism
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
netware
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
quantization
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
map
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
maps
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
personal
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
normalize
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalizes
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standards
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalised
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
wordperfect
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
Intel
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
per
خارج از
external
خارج
out of tune
خارج
out-
خارج
outside
[of]
<adv.>
خارج
[از]
out of
خارج از
externals
خارج
out-of-
خارج از
out
خارج
forth of
خارج از
outed
خارج
abroad
خارج
off side
خارج از خط
out
[of]
<adv.>
خارج
[از]
outsides
در خارج
outwith
[Scotish E]
<adv.>
خارج
[از]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com