Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
ration
خارج قسمت سهمیه
rationed
خارج قسمت سهمیه
rations
خارج قسمت سهمیه
Other Matches
quotients
خارج قسمت
submultiple
خارج قسمت
quotient
خارج قسمت
quotient
خارج قسمت
[ریاضی]
petticoats
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoat
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
antihelix
برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
remainder
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
allocations
سهمیه سهمیه دادن
allocation
سهمیه سهمیه دادن
current operating allowance
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
rational number
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
rationed
سهمیه
coupon
سهمیه
scantling
سهمیه
quotas
سهمیه
contributions
سهمیه
contribution
سهمیه
rations
سهمیه
ration
سهمیه
allowances
سهمیه
allotment
سهمیه
quota
سهمیه
allotments
سهمیه
allowance
سهمیه
coupons
سهمیه
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
ammunition credit
سهمیه مهمات
import quotas
سهمیه وارداتی
import quota
سهمیه وارداتی
quota agreement
موافقت سهمیه
quota sample
نمونه سهمیه
quotation
سهمیه بندی
export quotus
سهمیه صادرات
authorized allowance
سهمیه مجاز
rationing
سهمیه بندی
sale quota
سهمیه فروش
quotations
سهمیه بندی
appointment quota
سهمیه ماموریت
appointment quota
سهمیه مشاغل
quotas
سهمیه بندی
quota
سهمیه بندی
consolidated table of allowance
جدول سهمیه عمومی
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
circuit allocated use
سهمیه مدارهای مجاز
authorized allowance supplies
سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies
سهمیه اماد مجاز
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
target allocation
سهمیه بندی هدف
consolidated table of allowance
جدول سهمیه مشترک
table of allowance
جدول سهمیه مجاز
common table of allowance
جداول سهمیه عمومی
rationing system
نظام سهمیه بندی
general allotment
سهمیه عمومی یا کلی
to fix quota
تعیین سهمیه کردن
quota share treaty
قرار سهمیه بندی
quota system
نظام سهمیه بندی
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
bulk replacement storage
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
allotment serial number
شماره سری سهمیه واگذارشده
basic allowance
سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
allowance for anticipated
سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
outed
خارج
outsides
خارج
outside
خارج
externally
از خارج
outside
در خارج
forth of
خارج از
out of tune
خارج
non-combatant
خارج از صف
off
خارج از
aroint
خارج شو
outwith
[Scotish E]
<adv.>
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
خارج
[از]
outside
[of]
<adv.>
خارج
[از]
off side
خارج از خط
per
خارج از
external
خارج
out
خارج
non combatant
خارج از صف
externals
خارج
non-combatants
خارج از صف
abroad
خارج
out of
خارج از
out-of-
خارج از
outsides
در خارج
out-
خارج
out
خارج از حدود
outed
خارج از حدود
neither here nor there
خارج ازموضوع
not to the point
خارج از موضوع
outed
خارج بیرون
out of proportion
خارج از اندازه
off center
خارج از مرکز
out of action
خارج ازنبرد
out
خارج بیرون
out of door
خارج ازمنزل
outbye
خارج از دور از
outboard bearing
یاتاقان خارج
out of turn
خارج از نوبت
out-
خارج از حدود
out of line
خارج از خط جبهه
out-
خارج بیرون
out of phase
خارج از فاز
out of question
خارج از موضوع
outdoors
خارج از منزل
derails
از خط خارج کردن
derails
از خط خارج شدن
derailing
از خط خارج کردن
derailing
از خط خارج شدن
derailed
از خط خارج کردن
derailed
از خط خارج شدن
derail
از خط خارج کردن
derail
از خط خارج شدن
eccentrics
خارج از مرکز
eccentric
خارج از مرکز
outbound
مربوط به خارج
outbound
خارج ازمحدوده
abaxile
خارج از مرکز
acentric
خارج از مرکز
off duty
خارج از نگهبانی
off duty
خارج از خدمت
overseas
خارج ازکشور
without
بطرف خارج
anieoro
از داخل به خارج
out of
در خارج بواسطه
out-of-
در خارج بواسطه
abroad
خارج از کشور
off key
خارج از مایه
popping
خارج شدن
ejects
خارج کردن
ejecting
خارج کردن
ejected
خارج کردن
eject
خارج کردن
nonsense
خارج از منطق
begone
خارج شو عزیمت کن
beside the mark
خارج ازموضوع
beside the question
خارج از موضوع
extra spectral
خارج طیفی
extracellular
خارج سلولی
extragalactic
خارج کهکشانی
extramarital
خارج ازدواجی
extramarital
خارج از زناشویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com