English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
English Persian
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
Other Matches
absorption درکشی
absorbance دراشامی
absorption lines خطوط دراشامی
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
the five predicables خاصیت
quale خاصیت
affection خاصیت
propertyless بی خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
virtue خاصیت
virtues خاصیت
navigate خاصیت
inefficacious بی خاصیت
property خاصیت
reflectiveness خاصیت
navigating خاصیت
absorption property خاصیت جذب
anti knock property خاصیت ضدضربه
alkalescence خاصیت قلیایی
quantification تعیین خاصیت
recursivity خاصیت بازگشت
adhesive property خاصیت چسبندگی
fluffiness خاصیت کرکی
astingency خاصیت قبض
mealiness خاصیت اردی
ductility خاصیت انگمی
ductility خاصیت کش امدن
extensive property خاصیت مقداری
fattiness خاصیت چربی
flakiness خاصیت فلسی
fungosity خاصیت قارچی
gumminess خاصیت صمغی
mealness خاصیت اردی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
milkiness خاصیت شیری
pitchiness خاصیت زفتی
paramorphism خاصیت دگردیسی
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
chemism خاصیت شیمیایی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
gauziness خاصیت گارسی
silkiness خاصیت ابریشمی
powderiness خاصیت گردی
elasticity خاصیت فنری
vitreosity خاصیت شیشهای
magnetism خاصیت مغناطیسی
functions خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
function خاصیت وجودی
woodiness خاصیت چوبی
glassiness خاصیت شیشهای
buoyancy خاصیت شناوری
causality خاصیت سببی
natures نوع خاصیت
nature نوع خاصیت
unmake از خاصیت انداختن
the virtue of drugs خاصیت داروها
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
deactivating بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
abnormality خاصیت غیرطبیعی
impoverishing بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
sponginess خاصیت اسفنجی
steeliness خاصیت فولادی
inductionless بدون خاصیت القائی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
illusion of space القاء خاصیت فضایی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
sexed دارای خاصیت جنسی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
springiness خاصیت فنری ارتجاع
plasticity خاصیت شکل افرینی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
tonus خاصیت انقباض عضله
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
malleability خاصیت چکش خواری
low test دارای خاصیت فراری
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
diathermacy خاصیت هدایت گرما
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
asexual فاقد خاصیت جنسی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
ductility خاصیت فتیله شدن
ductility خاصیت لوله شدن
antidotal دارای خاصیت پادزهری
gamic دارای خاصیت جنسی
flexibility خاصیت خمش پذیری
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
erotization خاصیت شهوانی یافتن
curative دارای خاصیت درمانی
elater خاصیت انبساط و گسترش
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com