Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (8 milliseconds)
English
Persian
plasticity
خاصیت شکل افرینی
Other Matches
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
recreation
باز افرینی
recreations
باز افرینی
reassurance
اطمینان افرینی
reassurances
اطمینان افرینی
symbolism
رمز افرینی
alarmism
هراس افرینی
neo plasticism
شکل افرینی نوین
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigate
خاصیت
navigated
خاصیت
navigates
خاصیت
navigating
خاصیت
the five predicables
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
reflectiveness
خاصیت
quale
خاصیت
propertyless
بی خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
property
خاصیت
virtues
خاصیت
virtue
خاصیت
affection
خاصیت
mealiness
خاصیت اردی
buoyancy
خاصیت شناوری
vitreosity
خاصیت شیشهای
mealness
خاصیت اردی
gauziness
خاصیت گارسی
fungosity
خاصیت قارچی
fluffiness
خاصیت کرکی
glassiness
خاصیت شیشهای
flakiness
خاصیت فلسی
fattiness
خاصیت چربی
anti knock property
خاصیت ضدضربه
astingency
خاصیت قبض
carnosity
خاصیت گوشتی
chalkiness
خاصیت تباشیری
chemism
خاصیت شیمیایی
gumminess
خاصیت صمغی
ductility
خاصیت انگمی
ductility
خاصیت کش امدن
extensive property
خاصیت مقداری
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
milkiness
خاصیت شیری
natures
نوع خاصیت
silkiness
خاصیت ابریشمی
nature
نوع خاصیت
sponginess
خاصیت اسفنجی
steeliness
خاصیت فولادی
the virtue of drugs
خاصیت داروها
woodiness
خاصیت چوبی
recursivity
خاصیت بازگشت
quantification
تعیین خاصیت
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
nutritiousness
خاصیت غذائی
nutritiveness
خاصیت غذایی
paramorphism
خاصیت دگردیسی
pitchiness
خاصیت زفتی
causality
خاصیت سببی
powderiness
خاصیت گردی
unmake
از خاصیت انداختن
alkalescence
خاصیت قلیایی
magnetism
خاصیت مغناطیسی
functioned
خاصیت وجودی
deactivate
بی خاصیت کردن
function
خاصیت وجودی
elasticity
خاصیت فنری
impoverishing
بی خاصیت کردن
impoverishes
بی خاصیت کردن
impoverished
بی خاصیت کردن
absorption property
خاصیت جذب
impoverish
بی خاصیت کردن
functions
خاصیت وجودی
deactivating
بی خاصیت کردن
deactivates
بی خاصیت کردن
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
adhesive property
خاصیت چسبندگی
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
deactivated
بی خاصیت کردن
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
sexed
دارای خاصیت جنسی
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
asexual
فاقد خاصیت جنسی
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
malleability
خاصیت چکش خواری
low test
دارای خاصیت فراری
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
inductionless
بدون خاصیت القائی
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
gamic
دارای خاصیت جنسی
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
ductility
خاصیت فتیله شدن
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
ductility
خاصیت لوله شدن
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
flexibility
خاصیت خمش پذیری
curative
دارای خاصیت درمانی
tonus
خاصیت انقباض عضله
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
elater
خاصیت انبساط و گسترش
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
distributive law
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
male sterile
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
demagnetize
خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
absorbency
خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
de energize
از بین بردن خاصیت مغناطیسی
nervous nellie
ادم محافظه کار و بی خاصیت
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
electromagnetism
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
basicity
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
capillarity
خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
objectify
خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness
خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos
تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso
تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com