English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
English Persian
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
functions خاصیت وجودی
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
existential وجودی
raison d'etre علت وجودی
existential psychology روانشناسی وجودی
existential anxiety اضطراب وجودی
existential therapy درمان وجودی
daseinanalyse تحلیل وجودی
existential analysis تحلیل وجودی
he has nothing in him همچو ادم با وجودی نیست
the new chief was a nothing رئیس تازه یک ادم بی وجودی بود
homograft پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
neer do well or well بی خاصیت
inefficacious بی خاصیت
navigate خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
navigating خاصیت
propertyless بی خاصیت
quale خاصیت
the five predicables خاصیت
reflectiveness خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
powderiness خاصیت گردی
woodiness خاصیت چوبی
fluffiness خاصیت کرکی
flakiness خاصیت فلسی
fattiness خاصیت چربی
extensive property خاصیت مقداری
chemism خاصیت شیمیایی
astingency خاصیت قبض
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
fungosity خاصیت قارچی
ductility خاصیت کش امدن
ductility خاصیت انگمی
gauziness خاصیت گارسی
glassiness خاصیت شیشهای
paramorphism خاصیت دگردیسی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
quantification تعیین خاصیت
milkiness خاصیت شیری
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealness خاصیت اردی
mealiness خاصیت اردی
recursivity خاصیت بازگشت
the virtue of drugs خاصیت داروها
silkiness خاصیت ابریشمی
sponginess خاصیت اسفنجی
steeliness خاصیت فولادی
vitreosity خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
pitchiness خاصیت زفتی
nature نوع خاصیت
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
deactivating بی خاصیت کردن
magnetism خاصیت مغناطیسی
elasticity خاصیت فنری
deactivates بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
deactivate بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
buoyancy خاصیت شناوری
adhesive property خاصیت چسبندگی
anti knock property خاصیت ضدضربه
natures نوع خاصیت
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
unmake از خاصیت انداختن
alkalescence خاصیت قلیایی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
causality خاصیت سببی
inductionless بدون خاصیت القائی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
malleability خاصیت چکش خواری
illusion of space القاء خاصیت فضایی
low test دارای خاصیت فراری
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
tonus خاصیت انقباض عضله
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
curative دارای خاصیت درمانی
springiness خاصیت فنری ارتجاع
flexibility خاصیت خمش پذیری
sexed دارای خاصیت جنسی
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
plasticity خاصیت شکل افرینی
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
asexual فاقد خاصیت جنسی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
erotization خاصیت شهوانی یافتن
elater خاصیت انبساط و گسترش
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
corporeity خاصیت جسمی یامادی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
gamic دارای خاصیت جنسی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
ductility خاصیت لوله شدن
ductility خاصیت فتیله شدن
diathermacy خاصیت هدایت گرما
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
alkaline دارای خاصیت قلیایی
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com