Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English
Persian
whipping cream
خامهی پر چربی
Other Matches
puff pastry
شیرینی دارای خامهی پف کرده
lipoma
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fattest
چربی چربی دار
fatter
چربی چربی دار
fats
چربی چربی دار
fat
چربی چربی دار
greasy
چربی
fatless
بی چربی
meagre
بی چربی
oil
چربی
oiling
چربی
creaminess
چربی
adiposeness or diposity
چربی
oils
چربی
greasily
با چربی
greasiness
چربی
oiliness
چربی
myelin
چربی پی
meager
بی چربی
lubricous
چربی
lipide
چربی
lipid
چربی
greasing
چربی
fats
چربی
fatness
چربی
thinnest
کم چربی
thinners
کم چربی
thins
کم چربی
fatter
چربی
thinned
کم چربی
fattest
چربی
greased
چربی
thin
کم چربی
fat
چربی
grease
چربی
lipomatous
چربی مانند
wool fat
چربی پشم
casein
پنیر بی چربی
comedo
چربی دانه
leather head
چربی دانه
lard
چربی خوک
degreasing
اب کردن چربی
lipoid
شبه چربی
animal fat
چربی حیوانی
grease trap
بازیابی چربی
wool grease
چربی پشم
grease trap
چربی گیر
fattiness
خاصیت چربی
flense
چربی گرفتن از
blackhead
چربی دانه
aliphatic
چربی دار
lipuria
چربی در پیشاب
adipose tissue
بافت چربی
greasing
روغن چربی
suint
چربی پشم
skim milk
شیر بی چربی
fat is insoluble in water
چربی در اب حل نمیشود
sebaceous
چربی دار
greased
روغن چربی
grease
روغن چربی
blackheads
چربی دانه
fatty
چربی مانند
lipotropic
چربی سوز
vegtable fat
چربی گیاهی
adipic
وابسته به چربی
lipophilic
چربی دوست
adipocere
چربی لاش
lipophilic
چربی گرای
lipolysis
تجزیه وتحلیل چربی
lubricity
شهوانی بودن چربی
unsaturated fat
چربی اشباع نشده
saturated fats
چربی اشباع شده
saturated fat
چربی اشباع شده
adipose tissue
چربی حیوانی پیه
blobber
چربی یاپیه نهنگ
emulsioning
ذرات چربی دراب
fatback
چربی پشت خوک
greasily
به شکل روغن یا چربی
emulsions
ذرات چربی دراب
emulsioned
ذرات چربی دراب
emulsion
ذرات چربی دراب
blubber
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbering
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers
چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer
الت سنجش چربی شیر
lard
گوشت خوک چربی زدن
poly unsaturated fat
پلی چربی اشباع نشده
I clinched a lucrative deal.
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
lardoon
تکه چربی که لای گوشت گذارند
pate de foie gras
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lardon
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lanoloin
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lactoscope
شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
blubber
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
suet
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
grease
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
greased
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbered
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipid
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipide
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipotropic
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
glycogenesis
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
fat
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fats
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fattest
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com