Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
electress
خانم انتخاب کننده
Other Matches
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
schoolma'am
خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm
خانم معلم خانم دبیر
mrs. gadabout
د دری خانم هرجایی خانم
headmistress
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
خانم مدیر خانم رئیس
selectors
انتخاب کننده
outvoter
انتخاب کننده
choosey
انتخاب کننده
chooser
انتخاب کننده
selector
انتخاب کننده
selective
انتخاب کننده
elector
انتخاب کننده
electors
انتخاب کننده
choosy
انتخاب کننده
selectively
انتخاب کننده
selector channel
کانال انتخاب کننده
selector switch
گزینه انتخاب کننده
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
constituent
انتخاب کننده موکل
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
constituents
انتخاب کننده موکل
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
selective
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selectively
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
missy
دختر خانم خانم
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
mistresses
خانم
mistress
خانم
missus
خانم
missis
خانم
madam
خانم
Madonnas
خانم من
Madonna
خانم من
donna
خانم
gentlewomen
خانم
dona
خانم
gentlewoman
خانم
dame
خانم
dames
خانم
signora
خانم
wife
خانم
goodwife
خانم
Mrs
خانم
begum
خانم
mademe
خانم
lady
خانم
madem
خانم
ladies
خانم
ma'am
خانم
princess
شاهزاده خانم
princesses
شاهزاده خانم
gentlewomanlike
خانم وار
head mistress
خانم رئیس
ladykin
خانم کوچولو
senora
بانو خانم
head mistress
خانم مدیرمدرسه
doctress
حکیم خانم
housewives
خانم خانه
lady killer
خانم قرزن
housewife
خانم خانه
demoiselle
دختر خانم
faille
روسری خانم ها
missy
خانم کوچولو
schoolmistresses
خانم رئیس
schoolmistress
خانم رئیس
lady principal
خانم رئیس
knockout
<idiom>
خانم زیبا
maid
خانم خدمتکار
waitress
خانم پیشخدمت
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
hand bag
کیف دستی خانم ها
senorita
دوشیزه دختر خانم
princesses
شاهدخت شاهزاده خانم
princess
شاهدخت شاهزاده خانم
princesse
شاهدخت شاهزاده خانم
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
woman doctor
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .
خانم به تمام معنی است
She is a very captivating lady .
خانم بسیار گیرایی است
cloches
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
princess
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cloche
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
andromeda
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
princesses
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesse
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
options
حق انتخاب
choice
انتخاب
drafted
انتخاب
election
انتخاب
excerption
انتخاب
option
حق انتخاب
franchise
حق انتخاب
choicest
انتخاب
options
انتخاب
delegacy
انتخاب
choicer
انتخاب
choices
انتخاب
option
انتخاب
drafts
انتخاب
suffrage
حق انتخاب
selections
انتخاب
selection
انتخاب
franc
حق انتخاب
francs
حق انتخاب
draft
انتخاب
selecting
انتخاب
franchises
حق انتخاب
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
break
انتخاب شود
social selection
انتخاب اجتماعی
picked
انتخاب شده
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
election
انتخاب نماینده
chose
انتخاب کرده
self service
با انتخاب ازاد
selectivity
حسن انتخاب
reelection
تجدید انتخاب
self-service
با انتخاب ازاد
breaks
انتخاب شود
switched line
خط انتخاب شده
hits
انتخاب یک کلید
hit
انتخاب یک کلید
hitting
انتخاب یک کلید
cream of the crop
<idiom>
انتخاب عانی
economic choice
انتخاب اقتصادی
direct selection
انتخاب مستقیم
options
شق انتخاب شده
cooptation
انتخاب درونی
selects
انتخاب کردن
cs
انتخاب تراشه
to have one's pick
انتخاب کردن
seller's option
انتخاب فروشنده
circuit switching
انتخاب مدار
dials
انتخاب کردن
dialled
انتخاب کردن
dialed
انتخاب کردن
dial
انتخاب کردن
selection of position
انتخاب موضع
selection switch
گزینه انتخاب
option
شق انتخاب شده
route selection
انتخاب مسیر
check boxes
چهارگوشهای انتخاب
chip select
انتخاب تراشه
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
choiceless
محروم از حق انتخاب
select
انتخاب کردن
scracity and choice
کمیابی و انتخاب
selected
انتخاب کردن
the polls
انتخاب گاه
screen
انتخاب کردن
selectively
قابل انتخاب
single
انتخاب کردن
pickup
انتخاب رشد
sifts
انتخاب کردن
sifted
انتخاب کردن
to make a choice of
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
pitch upon
انتخاب کردن
choose
انتخاب کردن
re election
انتخاب مجدد
freedom to choose
ازادی در انتخاب
elected
انتخاب شده
freedom of choice
ازادی انتخاب
elects
انتخاب کردن
eligible
قابل انتخاب
selectively
مبنی بر انتخاب
selective
قابل انتخاب
selective
مبنی بر انتخاب
screened
انتخاب کردن
get in
انتخاب شدن
screening, screenings
انتخاب کردن
screens
انتخاب کردن
choosing
انتخاب کردن
chooses
انتخاب کردن
menu
فهرست انتخاب
eligible
شایسته انتخاب
menus
فهرست انتخاب
electing
انتخاب کردن
faulty selection
انتخاب غلط
impluse selection
انتخاب ایمپولز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com