English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
Other Matches
terrace ردیف خانههای بهم پیوسته
terraces ردیف خانههای بهم پیوسته
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
row ردیف چند خانه
rowed ردیف چند خانه
rows ردیف چند خانه
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
rows ردیف
column ردیف
columns ردیف
rowed ردیف
sequences ردیف
sequence ردیف
tiers ردیف
lines ردیف
tier ردیف
octachord ردیف
cue ردیف
wracks ردیف
wracked ردیف
racks ردیف
racked ردیف
rack ردیف
line ردیف
class ردیف
classed ردیف
range ردیف
ranks ردیف
classes ردیف
ranks ردیف صف
row ردیف
rank ردیف
ranked ردیف
classing ردیف
ranged ردیف
ranges ردیف
ranked ردیف صف
rank ردیف صف
cues ردیف
deque ردیف
run ردیف
runs ردیف
succession ردیف جانشینی
lance corporal هم ردیف سرجوخه
hedgerow ردیف خاربن
hedgerows ردیف خاربن
series سلسله ردیف
tier ردیف افقی
tier ردیف شدن
tier ردیف کردن
tier ردیف صندلی
successions ردیف جانشینی
single line ردیف مجزا
serially بطور ردیف
ranges سلسله ردیف
tierced ردیف شده
tierced ردیف دار
spooler برنامه ردیف گر
realign ردیف کردن
realigned ردیف کردن
realigning ردیف کردن
realigns ردیف کردن
pattern ردیف بندی
range سلسله ردیف
single file یک ردیف ستون
shaw ردیف درختان
ranged سلسله ردیف
patterns ردیف بندی
seriated ردیف شده
single line ردیف تکی
seriation ردیف کردن
aligned ردیف کردن
rowed ردیف کردن
rowed ردیف سطر
row ردیف مین
row ردیف کردن
file number شماره ردیف
row ردیف سطر
clavier ردیف جا انگشتی
rowed ردیف مین
aline ردیف شدن
rows ردیف سطر
aligning ردیف کردن
align ردیف کردن
rows ردیف مین
aligns ردیف کردن
rows ردیف کردن
string ردیف سلسله
colonnades ردیف ستون
filed ردیف صف به صف کردن
in a row ردیف شده
colonnade ردیف ستون
file ردیف صف به صف کردن
item number شماره ردیف
clavier ردیف مضراب
tiers ردیف افقی
tiers ردیف شدن
tiers ردیف کردن
tiers ردیف صندلی
monopteral دارای یک ردیف ستون
line-up ردیف ایستادن تیم
hypen ladder ردیف خطوط تیره
line up ردیف ایستادن تیم
line-ups ردیف ایستادن تیم
hedgerows ردیف بوتههای پرچین
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
hedgerow ردیف بوتههای پرچین
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
tertial سومین ردیف شاهپر
second defendant متهم ردیف دوم
wanigan خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
align دریک ردیف قرار گرفتن
straight f. پنج برگ ردیف ویکرنگ
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
print spooling progarm برنامه ردیف کننده چاپ
rivet gage فاصله بین دو ردیف پرچ
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnades ستون بندی ردیف درخت
onside در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
colonnade ستون بندی ردیف درخت
key-couse [بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
lagomorphic وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
lagomorphous وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
quart major ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
footlights ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
hamatum استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
beading تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beadings تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
peristome ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
the taxis are on their rank اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
row [ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
frequencies تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
DIL مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
tertiery پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fraudulent weave [false] بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Dudley carpet فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
mine row ردیف مین در میدان مین
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
swathes ردیف باریک راه باریک
swath ردیف باریک راه باریک
seriatim بطور ردیف جزء جزء
swathe ردیف باریک راه باریک
forward بازی کن ردیف جلو به جلو
forwarded بازی کن ردیف جلو به جلو
printhead 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
Miri design طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
offset knots گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
hollerith code سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
latch hooks طرح قفل قلاب شکل [این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
rowed 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
adjacent rows ردیف های مجاور [رج های مجاور]
bungalow خانههای ییلاقی
bungalows خانههای ییلاقی
half way houses خانههای امادگی
white squate weakness ضعف خانههای سفیدرنگ شطرنج
atrium اطاق میانی خانههای روم قدیم
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com