Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
To rent(lease) a house.
خانه ای رااجاره کردن
Other Matches
To let (rent out) a house.
خانه ای رااجاره دادن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honey comb
خانه خانه کردن
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
dishouse
بی خانه کردن
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
upholster
مبلمان کردن خانه
houseclean
خانه راتمیز کردن
to bring to ruin
خانه خراب کردن
houseclean
خانه تکانی کردن
to keep house
خانه داری کردن
to do up
خانه خراب کردن
keep house
خانه داری کردن
housekeep
خانه داری کردن
graticule
چهار خانه کردن
page
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
To collect (pack)the household goods.
اسباب خانه را جمع کردن
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
paged
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
pages
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
move in
به خانه تازه اسباب کشی کردن
have over
<idiom>
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
To vacate a house.
خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
to go to
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
to go away
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
roommate
هم خانه
housed
خانه
housing
خانه ها
house
خانه
lodged
خانه
within doors
در خانه
double-fronted
خانه دو در
furnace house
خانه
lodges
خانه
cellulated
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
honeycombs
خانه خانه
houseroom
جا در خانه
houses
خانه
pigeon-holes
خانه
pigeon-hole
خانه
dwelling
خانه
domiciles
خانه
shack
خانه
lar
خانه
lares
خانه
houseless
بی خانه
domicile
خانه
shacks
خانه
lodge
خانه
dwellings
خانه
roommates
هم خانه
alveolate
خانه خانه
home
خانه
sockets
خانه
cells
خانه
rooms
خانه
checkered
خانه خانه
cellular
خانه خانه
cloisonne
خانه خانه
materfamilias
زن خانه
i was under his roof
در خانه
homes
خانه
pieds-a-terre
خانه
pied-a-terre
خانه
socket
خانه
cell
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
door to door
خانه به خانه
her house
خانه اش
door-to-door
خانه به خانه
her house
خانه ان زن
honeycomb
خانه خانه
pigeon hole
خانه
room
خانه
quarterage
خانه
gaming house
قمار خانه
statehouses
خانه ملت
gambling house
قمار خانه
materfamilias
بانوی خانه
armory
اسلحه خانه
landloper
خانه بدوش
landlouper
خانه بدوش
builder
خانه ساز
furniture
اثاث خانه
builders
خانه ساز
statehouse
خانه ملت
stay at home
خانه نشین
canteens
سفره خانه
boys
خانه شاگرد
steading
خانه رعیتی
materfamilas
بانوی خانه
serf
خانه زاد
robe de chambre
لباس خانه
goodwife
کدبانوی خانه
three doors of
سه خانه انسوتر
keep in
در خانه ماندن
morgues
مرده خانه
keep house
در خانه ماندن
morgue
مرده خانه
domestic
خانه دار
thrifty
خانه دار
boathouses
قایق خانه
poor house
گدا خانه
boathouse
قایق خانه
serfs
خانه زاد
lake0dwelling
خانه دریاچهای
alveolus
شش خانه حبابچه
mansion house
خانه ارباب
powerhouses
موتور خانه
powerhouse
موتور خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
grummet
شاگرد خانه
kibitka
خانه تاتار
housecoats
لباس خانه
housecoat
لباس خانه
boy
خانه شاگرد
steading
خانه با متعلقات
thrift
خانه داری
camera obscura
تاریک خانه
poor house
مسکین خانه
bawdy house
جنده خانه
mobile home
خانه متحرک
housekeeper
خانه دار
tower house
خانه برجی
housekeepers
خانه دار
manageress
زن خانه دار
manageresses
زن خانه دار
quit
تخلیه خانه
quarters
محل خانه ها
pinacotheca
نگار خانه
lupanar
جنده خانه
lupanar
فاحشه خانه
secretariate
دبیر خانه
luft
خانه فرار
mobile homes
خانه متحرک
bookbindery
صحاف خانه
wash house
رختشوی خانه
bawdy house
فاحشه خانه
wanigan
خانه سیار
toft
خانه یا ملحقات ان
toll house
راهدار خانه
dwelling construction
خانه سازی
dwelling house
خانه مسکونی
earth house
خانه زیرزمینی
to leave word in the house
در خانه سپردن
quitting
تخلیه خانه
bordel
فاحشه خانه
closet
صندوق خانه
roofs
بام خانه
homes
بطرف خانه
homes
خانه دادن
home
بطرف خانه
home
خانه دادن
roof
بام خانه
pesthouse
خسته خانه
pest house
خسته خانه
slaughterhouse
قصاب خانه
slaughterhouses
قصاب خانه
villas
خانه ییلاقی
bindery
صحاف خانه
The house burned down .
خانه سوخت
closeted
صندوق خانه
closeting
صندوق خانه
to get the key of the street
بی خانه بودن
closets
صندوق خانه
household
مستخدمین خانه
households
مستخدمین خانه
vegetable soil
خانه باغی
photographer's studio
عکاس خانه
observatories
رصد خانه
observatory
رصد خانه
trays
جعبه دو خانه
tray
جعبه دو خانه
villa
خانه ییلاقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com