Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
lake0dwelling
خانه دریاچهای
Other Matches
pedon
ته زی دریاچهای
lacustrine
دریاچهای
limnetic
دریاچهای
laky
دریاچهای
lacustrine sediment
ته نشست دریاچهای
shore formation
ته نشست دریاچهای
lacustrine limestone
سنگ اهک دریاچهای
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
door to door
خانه به خانه
pigeon-hole
خانه
materfamilias
زن خانه
pigeon hole
خانه
her house
خانه اش
pigeon-holes
خانه
door-to-door
خانه به خانه
cell
خانه
houseroom
جا در خانه
cellular
خانه خانه
pied-a-terre
خانه
pieds-a-terre
خانه
furnace house
خانه
her house
خانه ان زن
cells
خانه
room
خانه
rooms
خانه
honeycomb
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
houseless
بی خانه
honeycombs
خانه خانه
housing
خانه ها
quarterage
خانه
lodged
خانه
lodge
خانه
lar
خانه
shack
خانه
within doors
در خانه
lares
خانه
domicile
خانه
shacks
خانه
domiciles
خانه
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
i was under his roof
در خانه
lodges
خانه
cellulated
خانه خانه
house
خانه
alveolate
خانه خانه
cloisonne
خانه خانه
sockets
خانه
checkered
خانه خانه
socket
خانه
housed
خانه
houses
خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
double-fronted
خانه دو در
homes
خانه
home
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
builder
خانه ساز
insectarium
حشره خانه
luft
خانه فرار
homemaker
خانه دار
lupanar
فاحشه خانه
menage
خانه داری
bawdy house
جنده خانه
i wrote home
برای خانه
lupanar
جنده خانه
observatory
رصد خانه
bawdy house
فاحشه خانه
bindery
صحاف خانه
insectary
حشره خانه
department
وزارت خانه
gambling house
قمار خانه
departments
وزارت خانه
active cell
خانه کاری
builders
خانه ساز
landloper
خانه بدوش
alveolus
شش خانه حبابچه
armory
اسلحه خانه
landlouper
خانه بدوش
baby house
عروسک خانه
kibitka
خانه تاتار
keep in
در خانه ماندن
keep house
در خانه ماندن
husbandman
سرپرست خانه
dwelling construction
خانه سازی
dacha
خانه ییلاقی
custom house
گمرک خانه
gaming house
قمار خانه
convalescent home
نقاهت خانه
coffeehouse
قهوه خانه
goodwife
کدبانوی خانه
grummet
شاگرد خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
fuse block
خانه فیوز
delivery to the home
تحویل در خانه
dishouse
بی خانه کردن
dwelling house
خانه مسکونی
door lock
کلید خانه
earth house
خانه زیرزمینی
domiciliate
خانه مسکن
frater
سفره خانه
domiciliary
مربوط به خانه
freemasons hall
فراموش خانه
domicil
مقر خانه
domatophobia
خانه هراسی
disorderly house
فاحشه خانه
coffee house
قهوه خانه
coach house
درشکه خانه
bookbindery
صحاف خانه
house agent
دلال خانه
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
house top
بام خانه
house work
خانه داری
household art
فن اداره خانه
housewifely
خانه دار
housewifery
خانه دار
bordel
فاحشه خانه
homebred
خانه پرورده
brick yard
اجرپز خانه
coach house
کالسکه خانه
chop house
خوراک خانه
home born
خانه زاد
chequer
خانه شطرنج
chancery
دفتر خانه
caserne
سرباز خانه
camera obscura
تاریک خانه
cabana
خانه کوچک
butler pantry
ابدار خانه
disorderly house
خانه بدنام
hub or hub by
خانه دار
houseproud
دلخوش به خانه
colombarium
کبوتر خانه
double-pile house
خانه دو خوابه
English cottage
خانه ویلایی
farm-house
خانه رعیتی
hermitage
خانه زاهد
out
<adv.>
بیرون از خانه
checker
خانه شطرنج
Outside the house.
بیرون از خانه
bangaloid growth
خانه ییلاقی
houseroom
اتاق خانه
housework
کار خانه
loony bin
دیوانه خانه
loony bins
دیوانه خانه
reading room
قرائت خانه
reading rooms
قرائت خانه
The house burned down .
خانه سوخت
almshouse
یتیم خانه
bastel
خانه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
bell-cote
ناقوس خانه
bell-gable
ناقوس خانه
bordello
[American E]
فاحشه خانه
house of ill repute
فاحشه خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
house of ill repute
جنده خانه
majordomo
بزرگتر خانه
pigeonhole
خانه قفسه
pinacotheca
نگار خانه
poor house
گدا خانه
poor house
مسکین خانه
pump house
تلمبه خانه
pumping station
تلمبه خانه
pumping ststion
تلمبه خانه
ranch house
خانه یک اشکوبه
robe de chambre
لباس خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com