English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
summer house خانه ییلاقی باغچه دار
Other Matches
bangaloid growth خانه ییلاقی
villa خانه ییلاقی
dacha خانه ییلاقی
villas خانه ییلاقی
grange خانه ییلاقی
granges خانه ییلاقی
penned حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen حیوانات اغل خانه ییلاقی
grange خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
pens حیوانات اغل خانه ییلاقی
granges خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
penning حیوانات اغل خانه ییلاقی
summer house خانه باغچه دار
garden design طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
up country ییلاقی
chalet کلبه ییلاقی
bungalows خانههای ییلاقی
bungalow خانههای ییلاقی
chalets کلبه ییلاقی
chateau قصر ییلاقی
crofts باغچه
garden باغچه
gardened باغچه
gardens باغچه
garden plot باغچه
beds باغچه
bed باغچه
flower bed باغچه
croft باغچه
rosery باغچه گل سرخ
conservative wall دیوار باغچه
parterre باغچه گلکاری
jardin anglo-chinois باغچه طبیعی
lay out باغچه بندی ترتیب
to lay out باغچه بندی کردن
Fontainebleau [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
conceit [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
her house خانه ان زن
lodged خانه
materfamilias زن خانه
houseroom جا در خانه
housing خانه ها
her house خانه اش
domiciles خانه
cells خانه
domicile خانه
room خانه
rooms خانه
within doors در خانه
shack خانه
honeycombs خانه خانه
lodge خانه
roommates هم خانه
lodges خانه
tersellated خانه خانه
door-to-door خانه به خانه
door to door خانه به خانه
roommate هم خانه
i was under his roof در خانه
shacks خانه
quarterage خانه
pigeon hole خانه
pigeon-holes خانه
lar خانه
lares خانه
honeycomb خانه خانه
cellular خانه خانه
houseless بی خانه
houses خانه
cellulated خانه خانه
housed خانه
cloisonne خانه خانه
dwellings خانه
pigeon-hole خانه
home خانه
alveolate خانه خانه
homes خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
socket خانه
sockets خانه
house خانه
dwelling خانه
pieds-a-terre خانه
pied-a-terre خانه
double-fronted خانه دو در
furnace house خانه
checkered خانه خانه
cell خانه
bindery صحاف خانه
bawdy house جنده خانه
goodwife کدبانوی خانه
i wrote home برای خانه
lake0dwelling خانه دریاچهای
bawdy house فاحشه خانه
kibitka خانه تاتار
earth house خانه زیرزمینی
bookbindery صحاف خانه
insectarium حشره خانه
gynaeceum خانه اندرونی
insectary حشره خانه
grummet شاگرد خانه
keep house در خانه ماندن
keep in در خانه ماندن
baby house عروسک خانه
landloper خانه بدوش
active cell خانه کاری
gambling house قمار خانه
alveolus شش خانه حبابچه
materfamilias بانوی خانه
materfamilas بانوی خانه
armory اسلحه خانه
freemasons hall فراموش خانه
mansion house خانه ارباب
majordomo بزرگتر خانه
fuse block خانه فیوز
lupanar فاحشه خانه
luft خانه فرار
gaming house قمار خانه
frater سفره خانه
landlouper خانه بدوش
lupanar جنده خانه
home born خانه زاد
disorderly house خانه بدنام
coach house کالسکه خانه
domatophobia خانه هراسی
domicil مقر خانه
chequer خانه شطرنج
chancery دفتر خانه
house agent دلال خانه
house to get خانه اجارهای
coach house درشکه خانه
coffee house قهوه خانه
coffee room خوارک خانه
dishouse بی خانه کردن
delivery to the home تحویل در خانه
custom house گمرک خانه
domiciliary مربوط به خانه
disorderly house فاحشه خانه
convalescent home نقاهت خانه
coffeehouse قهوه خانه
coffee shop قهوه خانه
caserne سرباز خانه
camera obscura تاریک خانه
housewifery خانه دار
bordel فاحشه خانه
door lock کلید خانه
hub or hub by خانه دار
husbandman سرپرست خانه
dwelling construction خانه سازی
homebred خانه پرورده
dwelling house خانه مسکونی
housewifely خانه دار
brick yard اجرپز خانه
domiciliate خانه مسکن
cabana خانه کوچک
house to let خانه اجارهای
house top بام خانه
house work خانه داری
butler pantry ابدار خانه
homemaker خانه دار
household art فن اداره خانه
safe house خانه امن
chop house خوراک خانه
housework کار خانه
English cottage خانه ویلایی
farm-house خانه رعیتی
hermitage خانه زاهد
out <adv.> بیرون از خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com