Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
short clay
خاکی که خاک رسش کم باشد خاک رس کم مایه
Other Matches
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
black sheep
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
bituminous binder
مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
terrestrial
خاکی
edaphic
خاکی
terrene
خاکی
tellurian
خاکی
embankment
سد خاکی
dust colour
خاکی
earth-bound
خاکی
earthly
خاکی
earthen
خاکی
earthborn
خاکی
embankments
سد خاکی
embankment dam
سد خاکی
worldly
خاکی
amphibious
اب خاکی
earth fill dam
سد خاکی
earthy
خاکی
earth dam
سد خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
mundane
خاکی
wood louse
خر خاکی
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
embankments
دیوار خاکی
bordering
پشته خاکی
staging
تمرین اب خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
dew worm
کرم خاکی
khaki
خاکی رنگ
earthiness
طبیعت خاکی
earethliness
خاکی بودن
earth road
راه خاکی
bordered
پشته خاکی
amphibian
ابی خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
earthworms
کرم خاکی
earth work
کارهای خاکی
amphibious
خاکی و ابی
earth work
عملیات خاکی
earth born
خاکی فانی
earth dam
بند خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
embankment
دیوار خاکی
earthworks
عملیات خاکی
border
پشته خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
earthiness
خاکی بودن
mold etc
خاکی کردن
earthworm
کرم خاکی
earthwork
ختل خاکی
rain worm
کرم خاکی
amphibious force
نیروی اب خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
lobworm
کرم خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
angleworm
کرم خاکی
pulverulence
حالت خاکی
milleped
جنس خر خاکی
milliped
جنس خر خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
landing party
گروه اب خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
soil
خاکی کردن
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
ground ivy
پاپیتال خاکی
dun
سمند خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
geophyte
گیاه خاکی
fuse plug
سرریز خاکی
terrestrial
زمین خاکی
vallation
دیوار خاکی
dust color
رنگ خاکی
adaphic organism
زیستمند خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
soils
خاکی کردن
soiling
خاکی کردن
navvies
کارگر کارهای خاکی
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
verges
شانه خاکی جاده
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
shouldered
دو طرف خاکی جاده
vales
زمین جهان خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
vale
زمین جهان خاکی
man of mould
انسان خاکی یا فانی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
shouldering
دو طرف خاکی جاده
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
benching
جان پناه خاکی
shoulder
دو طرف خاکی جاده
verge
شانه خاکی جاده
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
brandling
یکجور کرم خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
shoulders
دو طرف خاکی جاده
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
boat team
تیم قایق اب خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
low-pitched
کم مایه
low pitched
کم مایه
stocked
: مایه
thin
کم مایه
principals
مایه
gravamen
مایه غم
stock
: مایه
genitor
مایه
wishy-washy
کم مایه
principal
مایه
wishy washy
کم مایه
germen
مایه
thinned
کم مایه
resource
مایه
motifs
مایه
motif
مایه
thins
کم مایه
thinnest
کم مایه
thinners
کم مایه
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
What on earth shall I do now?
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
barbette
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
good
مسیر خاکی مرطوب و محکم
agc
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
khaki
لباس کار خاکی رنگ
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
scraper
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
amphibious transport dock
ناو حمل و نقل اب خاکی
curf
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
tractors
قایق اب خاکی شنی دار
tractor
قایق اب خاکی شنی دار
benching
تختک خاکی پله بندی
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
pay dirt
<idiom>
زیر خاکی پیدا کردن
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
landing vehicle
خود روشنی دار اب خاکی
petiolin
خیو مایه
lee shore
مایه خطر
phlogiston
مایه اتش
plastic clay
خاک رس پر مایه
lean concrete
بتن کم مایه
deplorable
مایه دلسوزی
tough clay
خاک رس پر مایه
poor gas
گاز کم مایه
poor lime
اهک کم مایه
meagre lime
اهک کم مایه
affrighter
مایه ترس
mitigative
مایه کاهش
barm
مایه ابجو
molif
مایه اصلی
origin
سرچشمه مایه
key note
مایه نما
resourceful
پر مایه و مبتکر
asphaltene
مایه قیری
key note
معرف مایه
aggravative
مایه تشدید
leavening
خمیر مایه
laughingstock
مایه خنده
disfiguration
مایه زشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com