English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
Other Matches
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
nitrous acid اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
acid radical ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
basic brick اجر قلیائی
ballade قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
assault craft ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
monacid یک اسیدی
acidic اسیدی
acidulous اسیدی
monoacid یک اسیدی
acid reaction واکنش اسیدی
acid hydrolysis آبکافت اسیدی
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
acidulant اسیدی کننده
acidulate اسیدی کردن
acidic group گروه اسیدی
acid group گروه اسیدی
acid gases گازهای اسیدی
acidulating agent اسیدی کننده
acid cooler مبرد اسیدی
acid soil خاک اسیدی
acid decomposition تجزیه اسیدی
acid dye رنگینه اسیدی
acidulation اسیدی کردن
acid function عامل اسیدی
acid fume دود اسیدی
acid forming element عنصر اسیدی
acid extraction استخراج اسیدی
acidion یون اسیدی
acidify اسیدی کردن
acid ionization یونش اسیدی
acid blue ابی اسیدی
acid salt نمک اسیدی
acid proof ثبات اسیدی
acid process فرایند اسیدی
acid solvent حلال اسیدی
acidic oxide اکسیژن اسیدی
acid phosphatase فسفاتاز اسیدی
acidifiable اسیدی شدنی
acidification اسیدی کردن
acid oxide اکسید اسیدی
acidified اسیدی شده
acidic value عدد اسیدی
acid value عدد اسیدی
acid catalyst کاتالیزور اسیدی
acid ketone کتون اسیدی
acid clay خاک رس اسیدی
acidifier اسیدی کننده
bogs مانداب اسیدی
acid number عدد اسیدی
acid rain باران اسیدی
acidity قدرت اسیدی
bog مانداب اسیدی
acid lining لایه اسیدی
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
acidulating agent ماده اسیدی کننده
acidic resins رزین های اسیدی
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
acidity coefficient ضریب قدرت اسیدی
brown air city شهر با مه دود اسیدی
acidifier ماده اسیدی کننده
acid base balance توان اسیدی- بازی
acidic اسید دار اسیدی
acidity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
polyacid base باز چند اسیدی
acid cure پخت در محیط اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
acetify اسیدی شدن [شیمی]
acicity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
acid alizarin black سیاه الیزارین اسیدی
acid depolarization قطبش زدایی اسیدی
edulcoration دفع موادنمکی یا اسیدی
scilicet یعنی
namely یعنی
to wit یعنی
that is یعنی
that is to say یعنی
videlicet یعنی
videlicet یعنی
namely <adv.> یعنی
in fact یعنی
to wit <adv.> یعنی
nee یعنی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
to acidify something چیزی را اسیدی کردن [شیمی]
acid alizarian blue black ابی سیر الیزارین اسیدی
innuendos یعنی تشریح
innuendo یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
prussic acid اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
this word means a dog این واژه یعنی سگ
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
dominical یعنی حضرت مسیح
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
squares مساوی
bracketed مساوی
squaring مساوی
square مساوی
plus/equals key مساوی
identical مساوی
save off مساوی
split مساوی
equivalent مساوی
all- مساوی
equivalents مساوی
peel مساوی
draws مساوی
draw مساوی
all مساوی
peels مساوی
squared مساوی
ties مساوی
tie مساوی
identic مساوی
hikiwate مساوی
adequate مساوی
no set مساوی
all square مساوی
equalise مساوی
even <adj.> مساوی
euqal مساوی
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
dominical وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
On an equal footing. بر پایه مساوی
measure up <idiom> مساوی بودن
equalled برابر مساوی
equally <adv.> به طور مساوی
go halves <idiom> تقسیم مساوی
moiety قسمت مساوی
dead even کاملا مساوی
just as well <adv.> به طور مساوی
tie vote اراء مساوی
part جزء مساوی
nonpareil غیر مساوی
paripassu مساوی همدرجه
equalize مساوی کردن
equalizes مساوی کردن
equalises مساوی کردن
equaling برابر مساوی
equalizing مساوی کردن
equaled برابر مساوی
equalling برابر مساوی
equal برابر مساوی
equalising مساوی کردن
even تراز مساوی
equalized مساوی کردن
equidistance مسافت مساوی
equals برابر مساوی
adequate مساوی ساختن
equalised مساوی کردن
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
navigate خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigating خاصیت
reflectiveness خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
propertyless بی خاصیت
navigates خاصیت
navigated خاصیت
inefficacious بی خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
quale خاصیت
the five predicables خاصیت
isotonic دارای کشش مساوی
isodiametric دارای ابعاد مساوی
isodiametric دارای قطر مساوی
homographic مساوی از حیث املاء
isoelectric دارای فشارالکتریکی مساوی
chronologer مساوی است بازاقخگخمخلهسف
stand-offs مساوی یاهیچ به هیچ
stand off مساوی یاهیچ به هیچ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com