Dictiornary-Farsi | خدا عمرش بده که برگشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
It was jolly decent of her to have returned.	خدا عمرش بده که برگشت


Other Matches

allhis life	همه عمرش
his days	عمرش نزدیک است به پایان برسد
The judge remained an honest man all his life .	قاضی تمام عمرش درستکار ماند
He laid down his life in the service of his country .	عمرش را درراه خدمت به وطن صرف کرد
back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
retrocedence	برگشت
reversal	برگشت
return line	خط برگشت
regurgitation	برگشت
reversals	برگشت
recovery	برگشت
retrocession	برگشت
recoveries	برگشت
relapsing	برگشت
relapses	برگشت
relapsed	برگشت
relapse	برگشت
drawbacks	برگشت
back water	برگشت اب
d.c. restoration	برگشت دی سی
d.c. reinsertion	برگشت سی دی
upturn	برگشت
recrudescence	برگشت
recrvdescence	برگشت
capsizal	برگشت
recurrenge	برگشت
refluence	برگشت
reflux	برگشت
regression	برگشت
regression line	خط برگشت
drawback	برگشت
veer	برگشت
reverts	برگشت
reoccur	برگشت
recoil	برگشت
recoiled	برگشت
recoiling	برگشت
turnabout	برگشت
turnabouts	برگشت
turnover	برگشت
recoils	برگشت
veers	برگشت
veered	برگشت
tergiversation	برگشت
right of reversion	برگشت
returns	برگشت
retrogression	برگشت
revert	برگشت
return	برگشت
returned	برگشت
returning	برگشت
reverted	برگشت
reverting	برگشت
turnrounds	برگشت
turnaround	برگشت
turnarounds	برگشت
backspace	برگشت به عقب
ground return	برگشت زمینی
grid return	سیم برگشت
flyback pulse	پالس برگشت
downward travel	ضربه برگشت
linear regression	برگشت خطی
back water curve	منحنی برگشت اب
reflector	برگشت دهنده
backward reaction	واکنش برگشت
armstand dive	بالانس برگشت
retrogressive	برگشت کننده
reflectors	برگشت دهنده
image reversal	برگشت تصویر
return current	جریان برگشت
return flow	جریان برگشت
return pipe	لوله برگشت
returnable	قابل برگشت
retrocedent	برگشت کننده
retrocessive	برگشت کننده
reverses of fortune	برگشت روزگار
reversibility	برگشت پذیری
revocable	قابل برگشت
short return	برگشت کوتاه
track return	مدار برگشت
turn around time	زمان برگشت
turnaround documents	اسناد برگشت
turnaround documents	مستندات برگشت
turnaround form	شکل برگشت
return flight	پرواز برگشت
return wire	سیم برگشت
return conductor	سیم برگشت
irremeable	برگشت نا پذیر
irreversibility	برگشت ناپذیری
irrevocability	برگشت ناپذیری
irriversible	برگشت ناپذیر
nonlinear regression	برگشت غیرخطی
payback period	دوره برگشت
reapparition	برگشت عود
recurrence interval	زمان برگشت
return perion	زمان برگشت
regression analysis	تحلیل برگشت
regression coefficient	ضریب برگشت
regression equation	معادله برگشت
regression time	زمان برگشت
rematch	مسابقه برگشت
turnaround time	زمان برگشت
repercussion	انعکاس برگشت
return cargo	محموله برگشت
retrograde	برگشت دهنده
back	درعقب برگشت
rebounding	ضربه برگشت
rebounded	ضربه برگشت
rebound	ضربه برگشت
rebounds	ضربه برگشت
turns	برگشت شناگر
turn	برگشت شناگر
turning points	نقطه برگشت
turning point	نقطه برگشت
re-	برگشت دادن
backs	درعقب برگشت
irreversible	برگشت ناپذیر
retrogressing	پس رفتن برگشت
irrevocable	غیرقابل برگشت
reverberations	برگشت امواج
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	پس رفتن برگشت
reversible	برگشت پذیر
irrevocably	بطور بی برگشت
retrogresses	پس رفتن برگشت
regressive	برگشت کننده
flashbacks	برگشت شعله
re	برگشت دادن
flashback	برگشت شعله
reverberation	برگشت امواج
renewable energy	انرژی برگشت پذیر
reversibility principle	اصل برگشت پذیری
echoed	برگشت امواج رادار
step backwards	برگشت [به حالت کم توسعه]
payback period	دوره برگشت سرمایه
plotter repeatability	قابلیت برگشت رسام
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
reverberations	برگشت دادن امواج
regression	برگشت [به حالت کم توسعه]
reverberation	برگشت دادن امواج
return ticket	بلیط رفت و برگشت
He came back with his tail between his legs.	دست از پ؟ درازتر برگشت
revocable credit	اعتبار قابل برگشت
revocable letter of credit	اعتبار قابل برگشت
backstroke	برگشت عقب زنی
throw back	برگشت به خصال نیاکان
total reflux head	سر تقطیر برگشت کامل
turnaround cycle	مدت رفت و برگشت
recovery	برگشت به حالت اولیه
echo	برگشت امواج رادار
echoes	برگشت امواج رادار
echoing	برگشت امواج رادار
trips	رفت یا برگشت فنر
tripped	رفت یا برگشت فنر
recoveries	برگشت به حالت اولیه
trip	رفت یا برگشت فنر
regurgitation	برگشت خون استفراع
day return	بلیط رفتو برگشت
regress	برگشت [به حالت کم توسعه]
irreversible process	فرایند برگشت ناپذیر
cycle time	زمان رفت و برگشت
lapse	برگشت انحراف موقت
irreversible steels	فولادهای برگشت ناپذیر
irreversible reaction	واکنش برگشت ناپذیر
drawback	برگشت حقوق گمرکی
drawbacks	برگشت حقوق گمرکی
back stroke	ضربه برگشت پیستون
introversion	برگشت بسوی درون
flip turn	برگشت انتهای استخر
regressing	پس رفت کردن برگشت
impedance feedback	پیوست برگشت امپدانس
regress	پس رفت کردن برگشت
regressed	پس رفت کردن برگشت
grid return	سیم برگشت شبکه
high inverse voltage rectifier	یکسوکننده با برگشت قوی
atavism	برگشت بخوی نیاکان
regresses	پس رفت کردن برگشت
lapsing	برگشت انحراف موقت
deceleration	فرایند برگشت پذیر
nonreimbursable	غیر قابل برگشت
microscopic reversibility	برگشت پذیری میکروسکوپی
reverts	برگشت به وضعیت طبیعی
reverting	برگشت به وضعیت طبیعی
inbound	برگشت توپ به زمین
reverted	برگشت به وضعیت طبیعی
lapses	برگشت انحراف موقت
capital recovery factor	ضریب برگشت سرمایه
magnetic yoke	سیم برگشت مغناطیسی
revert	برگشت به وضعیت طبیعی
review	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
confirmed irrevocable letter to credit	اعتبار غیرقابل برگشت تاییدشده
retrograde hand	عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
reviewing	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviews	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
step jump	پرش و برگشت روی همان پا
reviewed	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
course	مسیر رفت و برگشت مسافت
irrevocable letter of credit	اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت
heredity	تمایل برگشت باصل توارث
round trips	سفر رفت و برگشت سفردوسره