English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
we owe him for his services خدمات او هستم
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
unbundled خدمات
services خدمات
I'm من هستم
i am pushed for money هستم
am هستم
service support پشتیبانی خدمات
welfare services خدمات رفاهی
service passport پاسپورت خدمات
crypto service خدمات رمز
service squadron گروه خدمات
computer utility خدمات کامپیوتری
common user خدمات عمومی
service sector بخش خدمات
joint services خدمات مشترک
civil services خدمات دولتی
information service خدمات اطلاعات
civil defence service خدمات کشوری
medical services خدمات پزشکی
signal services خدمات مخابراتی
sister services خدمات وابسته
social service خدمات اجتماعی
special services خدمات مخصوص
service unit یکان خدمات
hospital benefit خدمات بیمارستانی
technical services خدمات فنی
health services خدمات بهداشتی
goods and services کالاها و خدمات
field service خدمات رزمی
field service خدمات پایکار
field exercise خدمات صحرایی
field duty خدمات رزمی
urban servitudes خدمات شهری
auxiliary service خدمات جنبی
social services خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات کشوری
personnel services خدمات کارمندی
civil خدمات شهری
personnel services خدمات پرسنلی
service company گروهان خدمات
public services خدمات عمومی
mail services خدمات پستی
postal services خدمات پستی
services خدمات سرویسها
service department قسمت خدمات
service force یکان خدمات
service industry صنعت خدمات
loyal services خدمات صادقانه
advisory services خدمات مشورتی
administrative services خدمات اداری
medical service خدمات پزشکی
social work خدمات اجتماعی
service department بخش خدمات
I'm thirsty. من تشنه هستم.
iam d. to go ارزومندرفتن هستم
i feel گرسنه هستم
i have not a dry t. on me سر تا پا خیس هستم
I am sure that ... من مطمئن هستم که ...
I'm your age. من هم سن شما هستم.
I'm hungry. من گرسنه هستم.
i am under obligation to him من ممنون او هستم
port auxiliary service یگان خدمات بندری
public utilities خدمات عمومی مانند اب
service squadron قسمت خدمات دریای
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
bunched income درامد خدمات شخصی
beach group گروه خدمات ساحلی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
obliging حاضر خدمات مهربان
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
railroad service خدمات راه اهن
war service chevron علامت خدمات جنگی
I am at your disposal. من دراختیار تان هستم
own a house دارای خانهای هستم
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
i am bend on going مصمم هستم بروم
Next to you I'm slim. در مقایسه با تو من لاغر هستم.
i await you منتظر شما هستم
i am under obligation to him زیر بارمنت او هستم
I am certain of it. من درباره اش مطمئن هستم.
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
feet dry روی هدف هستم
iam in bad خیلی در تنگی هستم
i a with you on that matter من در ان موضوع با شماموافق هستم
i maintain قائل هستم به اینکه ...
i own that house من صاحب ان خانه هستم
i am at your service در خدمت شما هستم
i feel sleepy خواب الود هستم
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
giro خدمات بانکی اداره پست
giros خدمات بانکی اداره پست
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
home service خدمات فروش در داخل کشور
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
i owe him & پنج لیره به او بدهکار هستم
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
i am about that من در این خصوص دلواپس هستم
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
I am on intimate terms with one of the ministers . با یکی از وزراء نزدیک هستم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
That is my line ( field ) . خودم این کاره هستم
I am a strange in this town. دراین شهر غریب هستم
iam a for his life برای جانش دل واپس هستم
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I am very orderly and systematic in my work . درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'm looking forward to seeing you again. منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely. من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'll be happy to help [assist] you. من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm full. من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I am your humble servant . I defer to you . من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I have done my homework. I know how to cope . من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
i am not made of salt مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
steadied فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I'm really looking forward to the weekend. من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadies فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality. برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
iam so tired that i cannot eat چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
I'm dying to know what happened. خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself. من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
I am a great believer in using natural things for cleaning. من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
how much do i owe you چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com