English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English Persian
king crab خرچنگ نعلی
Other Matches
lobster thermidor مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
crayfish خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
crayfishes خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
horseshoe [قوس نعلی شکل] [معماری]
lobster pot دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
lobster pots دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
cancer خرچنگ
cancri خرچنگ
crabs خرچنگ
crab خرچنگ
cancers خرچنگ
decapod خرچنگ ده پا
langouste خرچنگ خاردار
crustacea خانواده خرچنگ
crawfish خرچنگ خاردار
crustaceous خانواده خرچنگ
sea crawfish خرچنگ خاردار
sea crayfish خرچنگ خاردار
tomall جگر خرچنگ
crab cocktail مخلوط خرچنگ
crab soup سوپ خرچنگ
crawfish خرچنگ اب شیرین
crablet بچه خرچنگ
crabbery خرچنگ زار
crustacean خانواده خرچنگ
crustaceans خانواده خرچنگ
crab خرچنگ گرفتن
crabs خرچنگ گرفتن
crabby خرچنگ مانند
alpha cancri الفا- خرچنگ
cancroid خرچنگ وار
carcinology خرچنگ شناسی
crabber خرچنگ گیری
crabber خرچنگ گیر
crab f. خرچنگ وار
sea asparagus یکجور خرچنگ دریایی
watering pot سبد خرچنگ گیری
crab catcher مرغ خرچنگ خور
fiddler crab نوعی خرچنگ نقب زن
jonah crab خرچنگ بزرگ امریکای غربی
limulus خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
You cannot make a crab walk straight . <proverb> نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com