Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
hare
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hares
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
Other Matches
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
leporis
خرگوش
lapin
خرگوش
rabbits
خرگوش
lepus
خرگوش
bun
دم خرگوش
rabbit
خرگوش
pika
خرگوش بی دم
hare
خرگوش
buns
دم خرگوش
hares
خرگوش
doe
خرگوش ماده
floppy ear
خرگوش
[به شوخی]
lop ear
خرگوش
[به شوخی]
acouchy
خرگوش هندی
coney
خرگوش کوچک
rabbity
خرگوش دار
cony
خرگوش کوچک
cotton tail
خرگوش امریکایی
rabbiter
شکارچی خرگوش
dower
لانه خرگوش وغیره
rabbit
شکار خرگوش کردن
forme
لانه یا جای خرگوش
hyrax
نوعی خرگوش کوهی
rabbits
شکار خرگوش کردن
angora
موی خرگوش یا مرغوز
angoras
موی خرگوش یا مرغوز
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
leveret
بچهء خرگوش یکساله معشوقه
agouti
یکجورخرگوش امریکایی خرگوش هندی
warren
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
purse net
دام کیسهای برای خرگوش گیری
The conjurer made the rabbit disappear .
شعبده باز خرگوش را غیب کرد
warrens
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hare and hounds
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
salami
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace
گوشت سیب گوشت میوه
club steak
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
campestral
صحرایی
outdoor
صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
gerbils
موش صحرایی
gerbil
موش صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
latrine
توالت صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
vole
موش صحرایی
voles
موش صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
rat
موش صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
can
مستراح صحرایی
caracal
گربه صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
ratton
موش صحرایی
call box
تلفن صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field work
کار صحرایی
gerbille
موش صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
field wire
سیم صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
field gun
توپ صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field army
ارتش صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
field ration
جیره صحرایی
field manual
ائین نامه صحرایی
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
tare
ویسیای صحرایی ماشک
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
field officer
افسر عملیات صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
fields
زمینه رزمی صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
field
زمینه رزمی صحرایی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
lemming
موش صحرایی قطب شمال
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
brawn
گوشت
pulpless
بی گوشت
meats
گوشت
proud flesh
گوشت نو
viand
گوشت
basting
گوشت
flesh
گوشت
preserved meat
گوشت
granulation tissue
گوشت نو
flesh-and-blood
گوشت
meat
گوشت
flesh and blood
گوشت
pot roast
گوشت اب پزشده
pork
گوشت خوک
killcalf
گوشت فروش
caruncle
گوشت پاره
luncheon meat
گوشت ساندویچی
lenten
بی گوشت لاغر
masher
گوشت کوب
surloin
گوشت مازه
consomme
اب گوشت تنگاب
diastasc
اب خوش گوشت
outgrowth
گوشت زیادی
collop
برش گوشت
gravy
شیره گوشت
lappet
گوشت اویخته
goose
گوشت غاز
pot roasts
گوشت اب پزشده
mangler
گوشت خرد کن
leal meat
گوشت لخم
incarnant
گوشت نو اور
flab
گوشت اضافی
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flesher
گوشت فروش
fleshmonger
گوشت فروش
flab
گوشت شل و آویزان
top round
گوشت کبابی
spareribs
گوشت دنده
fruit pulp
گوشت میوه
fuzz ball
گوشت زیادی
green meat
گوشت کهنه
sirloins
گوشت راسته
sirloin
گوشت راسته
french chop
گوشت دنده
venison
گوشت گوزن
red meat
گوشت گاووگوسفند
mutton
گوشت گوسفند
the pulp of an apple
گوشت سیب
haslet
گوشت کبابی
gambrel
قلاب گوشت
carnosity
گوشت زیاد
horseflesh
گوشت اسب
shin
گوشت قلم پا
shins
گوشت قلم پا
stringer
چنگک گوشت
ham
گوشت ران
stringers
چنگک گوشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com