English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
bargain خرید ارزان
Search result with all words
bargain قرارداد معامله خرید ارزان
bargained قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining قرارداد معامله خرید ارزان
bargains قرارداد معامله خرید ارزان
Other Matches
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
purchase price variance سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order خرید سفارش خرید
inexpensive ارزان
hand me down ارزان
hand-me-down ارزان
cheaper ارزان
cheapest ارزان
hand-me-downs ارزان
micros ارزان
jitney ارزان
low priced ارزان
microcomputer ارزان
inexpensively ارزان
micro ارزان
penny a line ارزان
cut rate ارزان
cheap ارزان
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
to pull down ارزان کردن
cheap money پول ارزان
to sell off ارزان فروختن
easy money پول ارزان
gasper سیگارت ارزان
grotty ارزان و کثیف
doss-houses مسافرخانهی ارزان
undersell ارزان تر فروختن
doss-house مسافرخانهی ارزان
flivver اتومبیل ارزان
gimcrack بازیچه ارزان
to look down ارزان شدن
cheapskate ادم ارزان خر
dirt cheap بسیار ارزان
penny gaff نمایشگاه ارزان
jerry-built ارزان بناشده
off season ارزان تر از معمول
red eye ویسکی ارزان
brummagem پست ارزان
jerry built ارزان بناشده
look down ارزان شدن
cheap labor کار ارزان
gaff تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
woodbine سیگار برگ ارزان
hand me down لباس ارزان ودوخته
hand-me-downs لباس ارزان ودوخته
hand-me-down لباس ارزان ودوخته
woodbind سیگار برگ ارزان
penny a line ارزان نویس بی مایه
flophouse اطاق ارزان قیمت
flophouses اطاق ارزان قیمت
gladstone نوعی شراب ارزان
It is dirt cheap . It is a give - away . مفت است ( بی نهایت ارزان )
calico پارچههای پنبهای ارزان قیمت
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
five and ten مغازه اجناس ارزان قیمت
penny barber دلاک ارزان یا دینار گیر
barrelhouse میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
cheapens ارزان شدن تحقیر کردن
cheapening ارزان شدن تحقیر کردن
cheapen ارزان شدن تحقیر کردن
cheapened ارزان شدن تحقیر کردن
jerry build با مصالح ارزان ساختمان کردن
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
skid row محله مشروب فروشهای ارزان
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
cheap labor نیروی کار ارزان قیمت
good deal <idiom> قیمت ارزان باکیفیتی بالا
gallery جای ارزان اطاق نقاشی
galleries جای ارزان اطاق نقاشی
sell off ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
wood bine ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
leading article کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
honky tonk محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
koalapad صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
gutter man دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
leading articles کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
bargain hunter کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
dump بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
purchased خرید
bondwoman زن زر خرید
bond servant زر خرید
purchases خرید
procurement خرید
buys خرید
purchasing خرید
shopping خرید
underwrite خرید
underwrites خرید
underwriting خرید
purchase خرید
buying خرید
underwrote خرید
underwritten خرید
buy خرید
lump sum purchase خرید کلی
field buying خرید در صحرا
local purchase خرید از محل
lump sum purchase خرید یکجا
local purchase خرید محلی
impulse buying خرید بی مقدمه
futures exchange خرید اتی
purchase rate نرخ خرید
forward purchasing پیش خرید
forward purchase پیش خرید
forward purchase خرید سلف
local procurement خرید محلی
monopolist انحصار خرید
purchase requisition درخواست خرید
purchasing analyst تحلیل گر خرید
purchasing department قسمت خرید
purchasing department دفتر خرید
purchasing office قسمت خرید
purchasing office دفتر خرید
purchasing officer مامور خرید
purchasing officer مسئول خرید
purchasing patterns الگوی خرید
rebuy خرید مکرر
to make a purchase خرید کردن
short covering پیش خرید
regional purchase خرید محلی
purchase order سفارش خرید
monopsony انحصار خرید
offer to purchase پیشنهاد خرید
open purchase خرید ازاد
oniomania جنون خرید
shopping basket سبد خرید
procurement cycle دوره خرید
shopping cart گاری خرید
purchasable باب خرید
purchase notice agreements قراردادهای خرید
purchase notice agreements پیمان خرید
purchase order دستور خرید
redemption yield بازده خرید
buyer's market بازار خرید
cornering خرید یکجا
bulk buying خرید فله
buyers market بازار خرید
conditions of purchase شرایط خرید
coemption خرید کل محصول
buys خرید کردن
redemption باز خرید
bids پیشنهاد خرید
buying rate نرخ خرید
buying price قیمت خرید
bid پیشنهاد خرید
blanket buying خرید کلی
nundination خرید و فروش
buying and selling خرید و فروش
corner خرید یکجا
corners خرید یکجا
buy خرید کردن
advance purchase خرید سلف
purchasing power قدرت خرید
hire purchase خرید اقساطی
credit purchase خرید نسیه
business خرید یا فروش
businesses خرید یا فروش
dealing خرید و فروش
purchasing power توان خرید
dear bought گران خرید
achate عقیق خرید
real estate خرید زمین
acquisition authority اجازه خرید
counter purchase خرید متقابل
aniline رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
shops کارخانه خرید کردن
shop کارخانه خرید کردن
shopped کارخانه خرید کردن
procuration تحصیل چیزی خرید
hedging خرید و فروش تامینی
procurement lead time زمان انجام خرید
purchase journal دفتر روزنامه خرید
irredeemable باز خرید نشدنی
purchase ledger دفتر بزرگ خرید
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
bulk buying خرید درحجم زیاد
stock trading خرید و فروش سهام
crediting خرید وفروش اعتباری
the longs پیش خرید کنندگان
hedge خرید و فروش تامینی
hedged خرید و فروش تامینی
hedges خرید و فروش تامینی
value for money قدرت خرید پول
salable قابل خرید معاملهای
handle خرید و فروش کردن
bulk buying خرید بصورت عمده
purchasing power of money قدرت خرید پول
saleable قابل خرید معاملهای
purchasing power parity برابری قدرت خرید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com