Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
surface creep
خزیدن سطحی
Other Matches
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
crawled
خزیدن
grovels
خزیدن
grovel
خزیدن
slime
خزیدن
crawls
خزیدن
creeps
خزیدن
creep
خزیدن
grovelled
خزیدن
groveled
خزیدن
crawl
خزیدن
glided
خزیدن
glides
خزیدن
ramp
خزیدن
glide
خزیدن
ramps
خزیدن
crawled
اهسته خزیدن
wormed
خزنده خزیدن
crawled
عمل خزیدن
crawls
اهسته خزیدن
slithered
سریدن خزیدن
slithering
سریدن خزیدن
slithers
سریدن خزیدن
crawls
عمل خزیدن
soil creep
خزیدن خاک
worms
خزنده خزیدن
worm
خزنده خزیدن
slither
سریدن خزیدن
crawl
عمل خزیدن
crawl
اهسته خزیدن
creepage
عمل خزیدن
creep up on
<idiom>
سریعا به یک طرف خزیدن
prog
پرسه زدن خزیدن
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
setters
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setter
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
submarine
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarines
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
decahedral
ده سطحی
low level
سطحی
shallow foundation
پی سطحی
shallower
کم اب سطحی
acrotic
سطحی
superficiality
سطحی
planar
سطحی
skin deep
سطحی
surfaces
سطحی
shallowest
کم اب سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
superficial
سطحی
sketchy
سطحی
sketchily
سطحی
sketchiest
سطحی
sketchier
سطحی
surface water
اب سطحی
shallow
کم اب سطحی
surfaced
سطحی
surface
سطحی
shallows
کم اب سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
skin effect
اثر سطحی
heptahedral
هفت سطحی
sorption
جذب سطحی
statical moment
لنگر سطحی
suface wind
باد سطحی
surface burning
احتراق سطحی
surface burst
ترکش سطحی
surface charge
بار سطحی
ground swell
موج سطحی
impact burst
ترکش سطحی
polyhedral
چند سطحی
interfacial force
کشش سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
surface tensity
کشش سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
low level winds
بادهای سطحی
multi level
چند سطحی
multilevel
چند سطحی
hexahedron
جسم شش سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
pentahedral
پنج سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
n level logic
منطق N سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface soil
خاک سطحی
topdress
سطحی ریختن
top soil
خاک سطحی
surface width
عرض سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
surface targets
هدفهای سطحی
surface treatment
روکش سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
surface treatment
اندود سطحی
trihedral
سه روی سه سطحی
surface reverbration
برگشتهای سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface detection
اکتشاف سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
split-level
چند سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
two level store
انباره دو سطحی
surface irrigation
ابیاری سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface tension
کشش سطحی
singe
سوختگی سطحی
area load
بار سطحی
blanket grouting
تزریق سطحی
bounding mine
مین سطحی
evaporation
تبخیر سطحی
adhesion
جاذبه سطحی
piers
پایه و سطحی
adsorption
کشش سطحی
singed
سوختگی سطحی
singeing
سوختگی سطحی
surface
سطحی جلادادن
surfaced
سطحی جلادادن
surfaces
سطحی جلادادن
smattering
دانش سطحی
superficially
بطور سطحی
singes
سوختگی سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
adsorption
جذب سطحی
dodecahedral
دوازده سطحی
dodecahedron
دوازده سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
floating mine
مین سطحی
flesh wound
زخم سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
pier
پایه و سطحی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
surface decarburization
کربن گیری سطحی
singes
بطور سطحی سوختن
in a perfunctory manner
بطور سرسری یا سطحی
skim
بطور سطحی خواندن
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
heptahedron
جسم هفت سطحی
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
adhesion
کشش سطحی پیوستگی
hard surface
سخت کردن سطحی
skimmed
بطور سطحی خواندن
puppy love
عشق سطحی و زودرس
skims
بطور سطحی خواندن
hard face
سخت کردن سطحی
surface fusion welding
جوشکاری ذوبی سطحی
adhesion force
نیروی کشش سطحی
adsorb
جذب سطحی کردن
hokum
نمایش سطحی وبد
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
singeing
بطور سطحی سوختن
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
topdress
بطور سطحی پاشیدن
singed
بطور سطحی سوختن
crazing
ترک برداری سطحی
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
octahedron
جسم هشت سطحی
density of surface charge
چگالی بار سطحی
multilevel sort
ترتیب چند سطحی
scorches
بطور سطحی سوختن
scorch
بطور سطحی سوختن
case hardening
سخت گردانی سطحی
magnetic surface charge
بار سطحی مغناطیسی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
adhesion
کشش سطحی دوسیدگی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
singe
بطور سطحی سوختن
carburize
سخت گرداندن سطحی
case harden
سخت گردانی سطحی
hydrology
بررسی ابهای سطحی
sciolistic
دارای اطلاعات سطحی
to skim ones the news
به اخبارنگاهی سطحی کردن
runoff coefficient
ضریب جریان سطحی
once-over
<idiom>
یک نگاه سطحی به کسی انداختن
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
subaerial
واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
skim sweeping
پاک کردن سطحی مینها
carboard architecture
[مدل طراحی با سطحی صاف]
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
multi level planning
برنامه ریزی چند سطحی
chireugi
ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
sciolism
اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
sciolist
دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
kopfring
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
kitsch
پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
weisenheimer
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com