Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
cross hair
خط داخل دوربین
Search result with all words
sighting
دیدن از داخل دوربین
sightings
دیدن از داخل دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
reticle
میدان دید داخل دوربین
Other Matches
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
telescopes
دوربین
opera glasses
دوربین
far-sighted
دوربین
far sighted
دوربین
far seeing
دوربین
telescope
دوربین
presbyopic
دوربین
night glass
دوربین شب
the penetration of a telescope
دوربین
binocular
دوربین
camera
دوربین
long sighted
دوربین
cameras
دوربین
longsighted
دوربین
theodo;ite
دوربین مهندسی
director sight
دوربین هادی
drawtube
لوله دوربین
eye piece
عدسی سر دوربین
electron camera
دوربین الکترونی
elbow telescope
دوربین بازویی
field glass
دوربین صحرایی
miniature camera
دوربین مینیاتوری
kodak
دوربین عکاسی
vial
حباب دوربین
sights
دوربین دیدن
sight
دوربین دیدن
hypermetrope
ادم دوربین
reflex sight
دوربین منشوری
reticle
عدسی دوربین
lens
عدسی دوربین
metascope
دوربین تک چشمی
box camera
دوربین قوطی
television camera tube
دوربین تلویزیونی
telescope
دوربین نجومی
telescopes
دوربین نجومی
coarse sight
دوربین یدکی
the penetration of a telescope
قوه دوربین
spyglass
دوربین کوچک
observation camera
دوربین امنیتی
pickup tube
دوربین تلویزیونی
camera tube
دوربین تلویزیونی
telescopy
فن استعمال دوربین
gun sight
دوربین توپ
binocular
دوربین دو چشم
binocular
دوربین دوچشمی
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
camera nadir
خط لولای دوربین
surveillance camera
دوربین امنیتی
security camera
دوربین امنیتی
CCTV camera
دوربین امنیتی
optician
دوربین فروش
color camera
دوربین رنگی
computing sight
دوربین محاسب
CCTV camera
دوربین نظارت
observation camera
دوربین نظارت
opticians
دوربین فروش
security camera
دوربین نظارت
camera-shy
بیزار از دوربین
box cameras
دوربین قوطی
surveillance camera
دوربین نظارت
closed-circuit camera
دوربین نظارت
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
camera magazine
کاست فیلم دوربین
dumpy level
تراز دوربین دار
drawtube
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
camera axis
محور دوربین عکاسی
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
vidicon
لوله دوربین عکاسی
colminator
دوربین شاخص توپ
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
camera window
دریچه دیافراگم دوربین
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
surveillance camera
دوربین مدار بسته
security camera
دوربین مدار بسته
spotting scope
دوربین روی سه پایه
sights
دوربین نشانه روی
sight
دوربین نشانه روی
CCTV camera
دوربین مدار بسته
observation camera
دوربین مدار بسته
reticle
تار موی دوربین
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
glass
ایینه شیشه دوربین
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
riflescope
دوربین روی تفنگ
reticle
شبکه دوربین نجومی
computing gunsight
دوربین محاسب توپ
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachymeter
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
minicam
دوربین خیلی کوچک
tacheometer
دوربین نقشه برداری
minicamera
دوربین خیلی کوچک
macrometer
دوربین مسافت سنج
telescopic alidade
عضاده دوربین دار
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
miniature camera
دوربین تصاویر کوچک
dynameter
اسباب سنجش قوه دوربین
glass
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
powers
درشت نمایی قدرت دوربین
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
powering
درشت نمایی قدرت دوربین
optician
عینک فروش دوربین ساز
opticians
عینک فروش دوربین ساز
powered
درشت نمایی قدرت دوربین
eyeglass
شیشهء دوربین یاذره بین
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
power
درشت نمایی قدرت دوربین
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
cross hair
تار موی وسط دوربین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
telescopic alidade
سمت گیر دوربین دار
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
snooperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
synchronous sight
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
phototelescope
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
theodolites
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
theodolite
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
panorama
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panoramas
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
withindoors
در داخل
interiorly
از داخل
intra
داخل
within
<prep.>
در داخل
lineball
داخل
inside
داخل
inside
<adv.>
<prep.>
در داخل
insides
داخل
interior
داخل
within
در داخل
aboard
داخل
anie
داخل
interiors
داخل
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panopticon
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
patterns
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
to go into
داخل شدن در
intromit
داخل کردن
withindoors
افراد داخل
intratheater
در داخل صحنه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com