Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
tidewater
خط ساحلی کشند اب
Other Matches
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
tideless
بی کشند
neap
کشند اب
tide
کشند اب
tide
کشند
tide table
جدول کشند
semidiurnal tide
کشند نیمروزه
tideway
کشند راه
tidal wave
موج کشند
diurnal tide
کشند روزانه
tide
کشند داشتن
semidiurnal tide
کشند نیم روزانه
mean range of the tide
میانگین ارتفاع کشند
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
half tide level
ارتفاع متوسط کشند اب دریا
towline
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
tidal prism
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
There was a run on the banks .
مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
inshore water
اب ساحلی
offing
اب ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
inshore
ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
coastal
ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
strandline
خط ساحلی
coastline
خط ساحلی
coastlines
خط ساحلی
seasider
ساحلی
sea board
خط ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
land breeze
باد ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
martello
قلعه ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
quays
دیوار ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
links
تپه ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
dune
توده شن ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
quay
دیوار ساحلی
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
beach dump
انبار موقت ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
levee
دیواره ساحلی رودخانه
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
beach matting
تور سیمی ساحلی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com