English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
Other Matches
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
windsor round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
defense دفاع توپزن از میله ها
down میله افتاده واخراج توپزن
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
bowled باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
infield محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
leg break بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
men's national round مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
tenpin میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
metric system سیستم متری
metric waves موجهای متری
metric spark plug شمع متری
rials 0 the metre متری 04 ریال
telemetry تله متری
bathymetry باتی متری
front end سر جلویی
headmost جلویی
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
low board سکوی یک متری شیرجه
metric space فضای متری [ریاضی]
high board سکوی شیرجه 3 متری
prefixes used in the metric system پیشوندهای دستگاه متری
advance section قسمت جلویی
entry door در جلویی [ساختمان]
front view نمای جلویی
forward station پاسگاه جلویی
entrance در جلویی [ساختمان]
advanced جلویی مقدم
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
forestay بکسل جلویی
foretop بام جلویی
entrance door در جلویی [ساختمان]
shafts میله ستون میله چاه
shaft میله ستون میله چاه
kick circle دایره 8/81 متری وسط میدان
metric system دستگاه اندازه گیری متری
metric اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
lap رسیدن به حریف جلویی
luff لبه جلویی بادبان
lapped رسیدن به حریف جلویی
telencephalon قسمت جلویی مغزجنین
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
howtar خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
battle clout نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
ontos تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chains زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
heads تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
SI Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
one toe spin چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
scratch spin چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
gales باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gale باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
parties طرفین
extremes طرفین
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
the litigants طرفین دعوی
mutual agreement توافق طرفین
parties to a contract طرفین متعاهدین
mutual concent تراضی طرفین
parties to a contract طرفین قرارداد
parties to the contract طرفین عقد
the contracting parties طرفین متعاقدین
the contracting parties طرفین متعاهدین
disposed flank طرفین باز
contracting parties طرفین قرارداد
contracting parties طرفین متقاعدین
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
cirro cumulus لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
limb هرکدام از طرفین کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
corners طرفین پایگاه اصلی
corner طرفین پایگاه اصلی
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
cornering طرفین پایگاه اصلی
side lights چراغهای طرفین ناو
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
batsman توپزن
batsmen توپزن
backstop توپزن
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
sideline خطوط طرفین میدان بازی
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
voluntary partition افراز با رضایت یا سازش طرفین
straddle split وضع باز پاها به طرفین
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
leeboard یکی از دو تخته طرفین کف قایق
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
controlling توپزن دقیق
controls توپزن دقیق
control توپزن دقیق
batteries توپزن و توپگیر
battery توپزن و توپگیر
balked خطای توپزن
baulks خطای توپزن
banjo hitter توپزن ضعیف
stonewaller توپزن تدافعی
baulking خطای توپزن
baulked خطای توپزن
balks خطای توپزن
balking خطای توپزن
balk خطای توپزن
thin Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
toe point پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable. طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
stumping سوزاندن توپزن کریکت
stumped سوزاندن توپزن کریکت
take a wicket سوزاندن توپزن کریکت
counts تعداد امتیاز توپزن
dismiss سوزاندن توپزن و اخراج او
stump سوزاندن توپزن کریکت
dismisses سوزاندن توپزن و اخراج او
dismissing سوزاندن توپزن و اخراج او
doubled توپزن 0001امتیازی فصل
ground محل ایستادن توپزن
catcher توپگیر پشت سر توپزن
on drive ضربه بسمت توپزن
fine leg محل پشت سر توپزن
duck اخراج توپزن بی امتیاز
doubled up توپزن 0001امتیازی فصل
counted تعداد امتیاز توپزن
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
count تعداد امتیاز توپزن
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
double توپزن 0001امتیازی فصل
stumps سوزاندن توپزن کریکت
counting تعداد امتیاز توپزن
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
spanning محدوده
scope محدوده
spanned محدوده
ranges محدوده
spans محدوده
ranged محدوده
range محدوده
span محدوده
confine محدوده
confining محدوده
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
handle the ball دست زدن توپزن به توپ
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com