English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
English Persian
jab خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing خنجر زدن سوراخ کردن
jabs خنجر زدن سوراخ کردن
Other Matches
daggers خنجر نشان کردن
dagger خنجر نشان کردن
to stab at any one با خنجر به کسی حمله کردن
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
stabber خنجر زن
curved dagger خنجر
stylet خنجر
daggers خنجر
daggar خنجر
bowie knife خنجر
dagger خنجر
poniard خنجر
puncheon خنجر
bodkin خنجر
stabs خنجر زدن
poniard خنجر زدن
stab خنجر زدن
falchion خنجر مانند
dagger خنجر مانند
stabbed خنجر زدن
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
dudgeon اوقات تلخی دسته خنجر
kris خنجر مردم اندونزی و مالایا
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
creese یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
scuttles سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن
scuttling سوراخ کردن
stab سوراخ کردن
scuttle سوراخ کردن
stabbed سوراخ کردن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
goring سوراخ کردن
scuttled سوراخ کردن
broached سوراخ کردن
pierce سوراخ کردن
drills سوراخ کردن
pierces سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن
drill سوراخ کردن
boring سوراخ کردن
gore سوراخ کردن
gored سوراخ کردن
gores سوراخ کردن
steek سوراخ کردن
punch سوراخ کردن
broach سوراخ کردن
bores سوراخ کردن
bore سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
pools سوراخ کردن
pooled سوراخ کردن
pool سوراخ کردن
foraminate سوراخ کردن
punches سوراخ کردن
punched سوراخ کردن
incising سوراخ کردن
stabs سوراخ کردن
delved سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
to punch a hole in سوراخ کردن
wear a hole in سوراخ کردن
delves سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن
delving سوراخ کردن
transfix سوراخ کردن
to set abroach سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن
delve سوراخ کردن
to burn a hole سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
precision bore سوراخ کردن دقیق
punched مهر کردن سوراخ
tusk سوراخ کردن یا کندن
punched سوراخ ایجاد کردن
punch سوراخ ایجاد کردن
to tear a hole in سوراخ یا پاره کردن
punches مهر کردن سوراخ
punch مهر کردن سوراخ
prong باچنگ ک سوراخ کردن
to peck a hole in با نوک سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن شکست
broach سوراخ کردن قایق
hollow forge سوراخ کردن گرم
broached سوراخ کردن قایق
pertusion عمل سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن قایق
broaching سوراخ کردن قایق
back drill از پشت سوراخ کردن
prongs باچنگ ک سوراخ کردن
spits سوراخ کردن تف انداختن
spit سوراخ کردن تف انداختن
lancinate بانیزه سوراخ کردن
transfixion عمل سوراخ کردن
burred بامته سوراخ کردن
pecked بانوک سوراخ کردن
burrs بامته سوراخ کردن
peck بانوک سوراخ کردن
gride سوراخ کردن فرورفتن
pecking بانوک سوراخ کردن
lack vt با گلوله سوراخ کردن
pecks بانوک سوراخ کردن
burr بامته سوراخ کردن
punctured سوراخ کردن شکست
tusks سوراخ کردن یا کندن
punches سوراخ ایجاد کردن
burring بامته سوراخ کردن
puncturing سوراخ کردن شکست
punctures سوراخ کردن شکست
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
slotting سوراخ کردن شکاف کوچک
notch شکاف چوبخط سوراخ کردن
drill سوراخ کردن چاه کندن
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
puncture سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
punctured سوراخ کردن پنچر شدن
drills سوراخ کردن چاه کندن
puncturing سوراخ کردن پنچر شدن
punctures سوراخ کردن پنچر شدن
notches شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
drilled سوراخ کردن چاه کندن
slots سوراخ کردن شکاف کوچک
karatonyxis عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
fraise گشادتر کردن سوراخ اره مدور
bore وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
pinhole سوراخ کردن برای گوشی یاز
borer هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
bores وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
jackhammer مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
concrete coring drill مته برای سوراخ کردن هسته بتن
impaling سوراخ کردن احاطه کردن
penetrate رخنه کردن سوراخ کردن
gimlet سوراخ کردن مته کردن
penetract رخنه کردن سوراخ کردن
impaled سوراخ کردن احاطه کردن
impale سوراخ کردن احاطه کردن
perforating سوراخ کردن نفوذ کردن
thrusts سوراخ کردن رخنه کردن در
punches منگنه کردن سوراخ کردن
impales سوراخ کردن احاطه کردن
gimlets سوراخ کردن مته کردن
perforate سوراخ کردن نفوذ کردن
punch منگنه کردن سوراخ کردن
thrusting سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrates رخنه کردن سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrated رخنه کردن سوراخ کردن
stick سوراخ کردن نصب کردن
thrust سوراخ کردن رخنه کردن در
punched منگنه کردن سوراخ کردن
trepanation مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
grid دریچه سوراخ سوراخ
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
grids دریچه سوراخ سوراخ
swage block قالب سوراخ سوراخ
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
dirk خنجر زدن دشنه زدن
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com