Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
scout car
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
Other Matches
armored reconnaissance vehicle
خودروی شناسایی زرهی
armored vehicle
خودروی زرهی
taxies
تاکسی یا خودروی
taxies
تاکسی خودروی
taxied
تاکسی یا خودروی
taxied
تاکسی خودروی
taxi
تاکسی یا خودروی
taxi
تاکسی خودروی
taxiing
تاکسی یا خودروی
armored vehicle
خودروی زرهدار
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
combat vehicle
خودروی رزمی
taxiing
تاکسی خودروی
his own car
[car of his own]
خودروی خودش
[مرد]
six by six
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
commercial type vehicle
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
six by four
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
to hitch a lift
[ride]
from somebody
سواری شدن
[در خودروی کسی]
Just check out the new sports car model!
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
bulk petroleum conversion kit
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
combination vehicle
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
administrative wheeled vehicle fleet
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
armor protection
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
defacto recognition
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
armored
زرهی
armorial
زرهی
armoring
زرهی
rmour
زرهی
antitank
ضد زرهی
armor
زرهی
armor protection
حفافت زرهی
shell
زرهی پوشش
armor group
گروه زرهی
armor plate
ورق زرهی
shelling
زرهی پوشش
shells
زرهی پوشش
cavalry
سوار زرهی
armor
رسته زرهی
mechanized
پیاده زرهی
armor
زرهی کردن
armored artillery
توپخانه زرهی
armour
زرهی کردن
armored cavalry
سوار زرهی
armored infantry
پیاده زرهی
sheathed cable
کابل زرهی
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
armor sweep
عملیات پاکسازی زرهی
composite armor
نیروی زرهی مرکب
panzer
لشگر زرهی المانی
armor plate
حفاظ یا پوشش زرهی
light armor
وسایل زرهی سبک
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
armor plate rolling mill
دستگاه نورد ورق زرهی
coil up
جمع شدن ستون زرهی
armor plate planer
ماشین رنده ورق زرهی
achievement of arms
مجموعه ای از نشان های زرهی
tank recovery vehicle
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
domes
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
reconnaissance
شناسایی
recognizability
شناسایی
knowledge
شناسایی
recognition
شناسایی
identification
شناسایی
counter reconnaisance
ضد شناسایی
exploration
شناسایی
eye water
اب دیده
eye
دیده
eyeing
دیده
eyes
دیده
eying
دیده
marking panel
پرده شناسایی
cognizance
شناسایی اگاهی
de jure recognition
شناسایی قانونی
route reconnaissance
شناسایی مسیر
boat hails
شناسایی قایق
reconnoiter
شناسایی کردن
problem identification
شناسایی مسئله
reconnaissance patrol
گشتی شناسایی
reconnaissance party
قسمت شناسایی
reconnaissance flight
پروازاکتشافی یا شناسایی
reconnaissance in force
شناسایی با رزم
character table
جدول شناسایی
reconnaissance party
گروه شناسایی
investigation of foundation conditions
شناسایی زمین پی
map reconnaissance
شناسایی نقشهای
kenspeckle
قابل شناسایی
specific search
شناسایی مخصوص
identification markings
علایم شناسایی
visual identification
شناسایی بصری
indentification of soils
شناسایی خاکها
aerial reconnaissance
شناسایی هوایی
incognizant
بدون شناسایی
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
knowledge of persons
شناسایی اشخاص
armed reconnaissance
شناسایی مسلحانه
search
شناسایی کردن
searched
شناسایی کردن
searches
شناسایی کردن
searchingly
شناسایی کردن
identification card
کارت شناسایی
identifiable
قابل شناسایی
route reconnaissance
شناسایی جاده
defacto recognition
شناسایی عملی
legalization
شناسایی رسمی
identification test
ازمون شناسایی
identification document
کارت شناسایی
reconnoitre
شناسایی کردن
reconnoitering
شناسایی کردن
ID card
کارت شناسایی
reconnoitered
شناسایی کردن
reconnaissance
شناسایی کردن
identified
شناسایی کردن
identities
اصلیت شناسایی
identity
اصلیت شناسایی
badge
کارت شناسایی
reconnoitred
شناسایی کردن
reconnoitres
شناسایی کردن
identify
شناسایی کردن
reconnoitring
شناسایی کردن
identifies
شناسایی کردن
identifying
شناسایی کردن
reconnoiters
شناسایی کردن
unsight
دیده نشده
sightless
دیده نشده
vedette
دیده ورسوار
damaged
خسارت دیده
light struck
نور دیده
light of one's eyes
نور دیده
pitched
تهیه دیده
scouted
دیده وری
in sight
دیده شدنی
visible
دیده شدنی
scout
دیده وری
hardened steel
فولاد اب دیده
imperceptible
دیده نشدنی
scouts
دیده وری
worldly-wise
جهان دیده
feeler
دیده بان
feelers
دیده بان
enntinel
دیده بان
worldly wise
جهان دیده
scouting
دیده وری
eyeless
بی بصیرت بی دیده
feeder
دیده بان
feeders
دیده بان
indiscernible
دیده نشدنی
invisible
دیده نشدنی
observers
دیده بان
scout car
خودرو دیده ور
observer
دیده بان
lookout
دیده بان
lost
زیان دیده
monitoring
دیده بانی
lookouts
دیده بان
identification
شناختن شناسایی کردن
film badge
برگ شناسایی فیلم
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
font id conflict
اختلال شناسایی فونت
pinned
شماره شناسایی شخصی
pin
شماره شناسایی شخصی
pin
عدد شناسایی فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
personal identification number
شماره شناسایی شخصی
piadology
شناسایی حالات کودکان
panel code
علامت رمزپرده شناسایی
map reference
فهرست شناسایی نقشه
pinning
شماره شناسایی شخصی
pattern recognition
الگوشناسی شناسایی الگو
molecular indentification number
عدد شناسایی مولکولی
map reconnaissance
شناسایی از روی نقشه
road reconnaissance
عملیات شناسایی جاده ها
pinned
عدد شناسایی فردی
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
گرگ باران دیده .
observational
وابسته به دیده بانی
garret
برج دیده بانی
garrets
برج دیده بانی
forward post
پستهای دیده ور جلو
stager
گرگ باران دیده
monitored
دیده بانی کردن
cauliflowr ear
گوش اسیب دیده
brain injured
اسیب دیده مغزی
sunbaked
حرارت افتاب دیده
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
damaged shipments
محموله خسارت دیده
monitor
دیده بانی کردن
sentinel
دیده بان کشیک
suffering economy
اقتصاد اسیب دیده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com