English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
motor vehicle خودرو موتوری
Search result with all words
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
Other Matches
four by two خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
automotive وسیله موتوری موتوری
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
pool پارک موتوری
aerodyne هواپیمای موتوری
powerboat قایق موتوری
ferrying قایق موتوری
motorization موتوری کردن
motorize موتوری کردن
motor drive محرکه موتوری
ferry قایق موتوری
ferries قایق موتوری
ferried قایق موتوری
motorized یکان موتوری
motorcade کاروان موتوری
motorcades کاروان موتوری
push bike در برابردوچرخه موتوری
push bikes در برابردوچرخه موتوری
motorboat قایق موتوری
motorboats قایق موتوری
motor fule سوخت موتوری
powerboats قایق موتوری
motorbikes دوچرخهی موتوری
motor vessel کشتی موتوری
motorboat engine قایق موتوری
pooled پارک موتوری
motorbike دوچرخهی موتوری
pools پارک موتوری
mopeds دوچرخهی موتوری
motor scooter روروک موتوری
moped دوچرخهی موتوری
gasboat قایق موتوری
motor pool پارک موتوری
motor unit یکان موتوری
outboarder راننده قایق موتوری
panel truck بارکش کوچک موتوری
power driven vessel یگان شناور موتوری
powerboating راندن قایق موتوری
motor launch قایق موتوری کرجی
powerboat racing مسابقه با قایق موتوری
pool equipment وسایل پارک موتوری
motorboat racing مسابقه با قایق موتوری
motorsports ورزشهای با وسایل موتوری
motor transport حمل و نقل موتوری
daycruiser قایق موتوری کوچک
to start a motor موتوری را بکار انداختن
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
diver راننده قایق موتوری
speedboat قایق موتوری سرعت
speedboats قایق موتوری سرعت
parasailing بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
powerboat قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
automotive تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
cigarrette قایق مسابقه بزرگ موتوری
movement table جدول حرکت ستونهای موتوری
kick over <idiom> موتوری که شروع به کار میکند
motorized یکان موتوریزه محمول موتوری
outboard motors موتوری که روی قایق سوارشده
outboard motor موتوری که روی قایق سوارشده
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
powerboats قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
convoys کاروان دریایی ستون موتوری
convoy کاروان دریایی ستون موتوری
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
motorcar وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
sea skiff قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor torpedo boat قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
tractive force نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motors موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
motored موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
storm boat نوعی قایق سبک هجومی موتوری
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
cabin cruisers کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruiser کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
dead engine موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
stepper motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
sportfisherman قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
stepping motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
tractor تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractors تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
parakiting بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
radialengine موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
whaleboat قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
turbofan موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
automobile خودرو
self driven خودرو
motor vehicle خودرو
four by four خودرو 4 در 4
auto :خودرو
autos :خودرو
locomobile خودرو
self grown خودرو
self propelled خودرو
automobiles خودرو
automotive خودرو
vehicle خودرو
vehicles خودرو
adventive خودرو
self propelling خودرو
locomobile گردونه خودرو
motorcar خودرو سواری
scout car خودرو دیده ور
truck vehicle خودرو نظامی
personnel carrier خودرو نفربر
tank transporter خودرو مازتانک بر
tank vehicle خودرو تانکر
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
wildwood جنگل خودرو
propeller shaft گاردان خودرو
liftruck خودرو بالابر
moving staircase پلکان خودرو
chasis شاسی خودرو
ammunition carrier خودرو مهمات کش
deep jeep خودرو زیرابی
bumper bar سپر خودرو
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
drive screw پیچ خودرو
caterpillar truck خودرو هزارپا
to use the car با خودرو رفتن
to ride in the car با خودرو رفتن
escalator پلکان خودرو
escalator پلکان خودرو
escalators پلکان خودرو
weedy هرز خودرو
moving stairway پلکان خودرو
motor cars گردونه خودرو
automobiles ماشین خودرو
vehicular مربوط به خودرو
automobile ماشین خودرو
propeller گاردان خودرو
motor car گردونه خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
[spider-type] lug wrench [American E] آچار چرخ خودرو
cross bar wrench آچار چرخ خودرو
wheel brace آچار چرخ خودرو
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
unladen weight وزن کامل خودرو
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
moving stairways پلکان های خودرو
low beams [beam light] [American English] نور پایین [خودرو]
moving staircases پلکان های خودرو
escalators پلکان های خودرو
upper beam headlights نور بالا [در خودرو]
full beam نور بالا [در خودرو]
dipped headlights [lights] [British English] نور پایین [خودرو]
high beam [American English] نور بالا [در خودرو]
dipped beams [beam light] [British English] نور پایین [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English] نور پایین [خودرو]
unladen weight وزن ناخالص خودرو
lift truck خودرو دارای جرثقیل
payloads بازده خودرو یا دستگاه
full tracked خودرو تمام شنی
oil pan جعبه کارتر خودرو
payload بازده خودرو یا دستگاه
signalled علامت راهنمای خودرو
signaled علامت راهنمای خودرو
signal علامت راهنمای خودرو
loading plan طرح بارگیری خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
windshields شیشه جلو خودرو
windshield شیشه جلو خودرو
high gear دنده قوی خودرو
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
rollover چپ شدن خودرو یاوسیله
short wheel خودرو شاسی کوتاه
suspension wheel چرخ تعلیق خودرو
combat tire تایر جنگی خودرو
dome light چراغ بالای طاق خودرو
endgate درب عقب [خودرو شناسی]
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
automotive مربوط به وسایل نقلیه خودرو
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
to go into the ditch با خودرو به خندق جاده رفتن
fast shuttle تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com