Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
guinea pig
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
Other Matches
guinea pig
خوکچه هندی
guinea pigs
خوکچه هندی
green corn
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
tomtom
کوس هندی طبل هندی کوس زدن
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
to make enquiries into
تحقیقات بعمل اوردن
to take steps
اقدامات بعمل اوردن
to take measures
اقدامات بعمل اوردن
take steps
اقدامات بعمل امده
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
do the necessary
اقدام لازم بعمل اورید
raise
تحریک کردن بعمل اوردن
he did his utmost
نهایت کوشش را بعمل اوردن
To hold an official inquiry.
تحقیق رسمی بعمل آوردن
to make inquires into a matter
در امری تحقیقات بعمل اوردن
snoopy
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
raises
تحریک کردن بعمل اوردن
to exhaust one's efforts
منتهای کوشش را بعمل اوردن
to strain every nerve
منتهای کوشش را بعمل اوردن
betroth
مراسم نامزدی بعمل اوردن
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
botanize
تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن
i did my very best
منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
lyse
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
one's light s
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
prices are sagging
قیمتهاپایین میاید
i feel sleepy
خوابم میاید
it snows
برف میاید
bestial
حیوانی
brutish
حیوانی
creaturely
حیوانی
This dress suits me .
این لباس به من میاید.
it reeks of blood
بوی خون از ان میاید
glycogen
نشاسته حیوانی
organic
بنیانی حیوانی
zoogeography
جغرافیای حیوانی
animal
حیوانی جانوری
zooparasite
انگل حیوانی
zoophysics
فیزیک حیوانی
animals
حیوانی جانوری
zoochemistry
شیمی حیوانی
animally
بطور حیوانی
animal magnetism
مغناطیس حیوانی
animal content
محتوای حیوانی
animal black
ذغال حیوانی
animal psychology
روانشناسی حیوانی
instincts
شعور حیوانی
instinct
شعور حیوانی
animal soap
صابون حیوانی
animal oil
روغن حیوانی
animal fat
چربی حیوانی
animalism
عالم حیوانی
animality
طبیعت حیوانی
animal strach
نشاسته حیوانی
animalize
حیوانی کردن
cataplexy
هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy
خواب حیوانی
boneblack
کلس حیوانی
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
it thunders
صدای اسمان غرغره میاید
his manners smackofselfishness
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
zoogeographical
وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographer
کارشناس جغرافیای حیوانی
zoogeographic
وابسته به جغرافیای حیوانی
animalization
وجود مواد حیوانی
animalization
واجد صفات حیوانی
glycogenic
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
herd book
نسب نامه حیوانی
echinoderm
حیوانی ازدسته خارپوستان
sarcode
سفیده یاخته حیوانی
adipose tissue
چربی حیوانی پیه
snooped
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
ace
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gerunds
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerund
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
eider down
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
aces
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gluten
سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple
حیوانی که بدنش خالخال باشد
growls
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
internal evidence
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
mannose
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
dry ice
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
growl
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
stud
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
labdanum
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
efflore scence
قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
cynocephalus
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
godchildren
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
metaprotein
هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
venriloquism
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
Santa Claus
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
godchild
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
glomerule
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
jells
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
jelled
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
indianize
هندی
indic
هندی
Indian
هندی
pavana wood plant
هندی
indus
هندی
Indians
هندی
cutch
کات هندی
mongoose
نمس هندی
patchouli
نعناع هندی
cassia
پرک هندی
opuntia
انجیر هندی
Indian
وابسته به هندی ها
cavy
خوک هندی
catechu
کاد هندی
paradoxure
زماد هندی
papoose
بچه هندی
swami
مرتاض هندی
sugar apple
سفرجل هندی
cashoo
کات هندی
blam of peru
بلسان هندی
nawab
اعیان هندی
nard
سنبل هندی
nipa
نخل هندی
nopal
انحیر هندی
munjeet
روناس هندی
cabbage palm
نخل هندی
curry
زردچوبه هندی
curries
زردچوبه هندی
indian in reverse
هندی معکوس
indian millet
ارزن هندی
indian nard
سنبل هندی
indian tobacco
تنباکوی هندی
mongooses
نمس هندی
cannabin
جبل هندی
cannabis indica
حشیش هندی
cashew
بادام هندی
sweet corn
ذرت هندی
sweetsop
درخت ات هندی
picrorhiza
خربق هندی
citronella
سنبل هندی
pinguin
اناناس هندی
koel
فاخته هندی
pugg
دستار هندی
currie
زردچوبه هندی
pandit
دانشمند هندی
pandits
دانشمند هندی
adjutant crane
لک لک هندی لک لک لاشخور
zibet
زبان هندی
sasin
اهوی هندی
adjutant crane
درنای هندی
acouchy
خرگوش هندی
nautch
نمایش هندی
tamarind
تمبر هندی
yogin
مرتاض هندی
pennorth
ارتانیای هندی
yogi
مرتاض هندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com